کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شوبر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شوبر
لغتنامه دهخدا
شوبر. [ ب َ ] (اِخ ) نام شهری در مصر. رجوع به شوبری شود.
-
شوبر
لغتنامه دهخدا
شوبر. [ ب ِ] (اِ) سوبر. حَرَکة. بِهش . زلنفج . برینس . (یادداشت مؤلف ). نوعی از بلوط.
-
جستوجو در متن
-
حرکة
لغتنامه دهخدا
حرکة. [ ح َ ک َ ] (ع اِ) درخت چوب پنبه . شویر. شوبر. زلنفج . برینس .
-
زلنفج
لغتنامه دهخدا
زلنفج . [ زَ ل َ ف َ] (ع اِ) بهش . شوبر. حرکة. برینس . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). گیاهی از نوع بلوط که بهش و برینس نیز نامند. (از دزی ج 1 ص 600).
-
شوبری
لغتنامه دهخدا
شوبری . [ ش َ ب َ ] (اِخ ) محمدبن احمد الشوبری ، شافعی ،مصری ، فقیه و ملقب به شافعی زمان . در شوبر از شهرهای مصر بسال 977 هَ . ق . بدنیا آمد و در سال 1069 هَ . ق . درگذشت . (از اعلام زرکلی ج 2 ص 419 و ج 3 ص 859).
-
جرجس همام
لغتنامه دهخدا
جرجس همام . [ ج ِ ج ِ هََم ْ ما ] (اِخ ) جرجس بن نجم بن همام . وی از مردم شوبر لبنان بود و در آنجا بسال 1272 هَ . ق . برابر 1856 م . متولد شد و در همانجا بکسب دانش و تدریس عربی اشتغال یافت و بسال 1339 هَ . ق . برابر 1921م . درگذشت . او راست : 1- مدرا...