کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شواهق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شواهق
/šavāheq/
معنی
= شاهقه
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شواهق
فرهنگ فارسی معین
(شَ هِ) [ ع . ] (اِ.) جِ شاهقه ؛ بلندی ها.
-
شواهق
لغتنامه دهخدا
شواهق . [ ش َ هَِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ شاهق .(دهار) (یادداشت مؤلف ). || ج ِ شاهقة. بلندها و بلندی ها و این جمع شاهقة است که مأخوذ از شُهوق باشد و شُهوق به ضمتین بمعنی بلند شدن است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). و رجوع به شاهق و شاهقة شود.
-
شواهق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ شاهقَة] [قدیمی] šavāheq = شاهقه
-
جستوجو در متن
-
شوامخ
لغتنامه دهخدا
شوامخ . [ ش َ م ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ شامخة. شامخات . جبال ٌ شوامخ ؛ کوههای بلند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || چیزهای بلند و بلندیها و این جمع شامخه است مشتق از شُموخ بمعنی بلند شدن . (غیاث اللغات ). شواهق . (یادداشت مؤلف ). || ج ِشامخ . (دستور...
-
عیدا
لغتنامه دهخدا
عیدا. [ ع َ / ع ِ ] (اِ) گیاهی است ، کوهستانی ِ او در قلل و شواهق روید به ارتفاع ذراعی ، با شاخه های اغبر، و آن را برگ و تخم نباشد و سخت معقد و پرگره است و پوستی ستبر دارد. این پوست بگیرند و نرم بسایند و بر جراحتهای تازه ضماد کنند، گوشت برویاند. (یاد...
-
شاهق
لغتنامه دهخدا
شاهق .[ هَِ ] (ع ص ) بلند و مرتفع از کوه و بنا و جز آن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (از غیاث اللغات ): جبل شاهق ، کوه بلند و مرتفع. (از دهار). ج ، شَواهِق . عال . عالی . مرتفع. رفیع. || ان فلاناً لذوشاهق و صاهل اذا اشتد غضبه ؛ یعنی او سخت خشم است ...
-
ابوالقاسم
لغتنامه دهخدا
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) اسکافی . صاحب چهارمقاله گوید: اسکافی دبیری بود از جمله ٔ دبیران آل سامان رحمهم اﷲ. و آن صناعت نیکوآموخته بود و بر شواهق نیکو رفتی و از مضایق نیکو بیرون آمدی و در دیوان رسالت نوح بن منصور محرری کردی .مگر قدر او نشنا...