کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شواغل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شواغل
/šavāqel/
معنی
۱. [جمع شاغلَة و شاغل] = شاغل
۲. آنچه انسان را به خود مشغول میسازد و از توجه به امور معنوی بازدارد؛ قیود و علایق مادی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شواغل
لغتنامه دهخدا
شواغل . [ ش َ غ ِ ] (ع اِ) ج ِ شغل . (غیاث اللغات ) (یادداشت مؤلف ). اما در فرهنگهای عربی ج ِ شغل اَشغال و شُغول آمده است . رجوع به منتهی الارب و اقرب الموارد شود. || (ص ، اِ) ج ِ شاغله ، به معنی در کار دارنده و گرفتاری : چون ملک خراسان بر سلطان قرا...
-
شواغل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] šavāqel ۱. [جمع شاغلَة و شاغل] = شاغل۲. آنچه انسان را به خود مشغول میسازد و از توجه به امور معنوی بازدارد؛ قیود و علایق مادی.
-
جستوجو در متن
-
لواهی
فرهنگ فارسی معین
(لَ) [ ع . ] (ص .) جِ لاهی و لاهیه ؛ بازدارنده ها، شواغل .
-
لواهی
لغتنامه دهخدا
لواهی . [ ل َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ لاهیة. شواغل .
-
عوائق
لغتنامه دهخدا
عوائق . [ ع َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ عائق . (از اقرب الموارد). رجوع به عائق شود. || ج ِ عائقة. (از آنندراج ) (از غیاث اللغات ). رجوع به عائقة شود. || موانع و حوادث . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). عوارض و موانع. || آسیبها و آفتها. (فرهنگ فارسی معین ). || بدبختی...
-
وَطْئَاً
فرهنگ واژگان قرآن
قدم نهادن (و عبارت "إِنَّ نَاشِئَةَ ﭐللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئَاً " (:حادثه شب شديدترين قدم نهادن است) و حادثه شب كنايه از نماز شب استو اشاره دارد به اينکه اين عمل از هر عمل ديگر در صفاي نفس ، انسان را ثابتقدمتر ميسازد ، و بهتر از هر چيز نفس آدمي ...
-
شاغل
لغتنامه دهخدا
شاغل . [غ ِ ] (ع ص ) مشغول کننده . (دهار). در کار دارنده . (منتهی الارب ). شغله به ؛ جعله مشغولاً فهو شاغل . (اقرب الموارد). ج ، شواغل . (دهار). || شغل شاغل ؛ مبالغة. تقول «انا فی شغل شاغل ». (اقرب الموارد). کارگران . در تأکید گویند. (ناظم الاطباء) ...
-
نسیب
لغتنامه دهخدا
نسیب . [ن َ ] (ع مص ) تشبیب کردن به کسی در شعر. غزل گفتن و وصف جمال زن نمودن . (از منتهی الارب ). تشبیب کردن به زن در شعر. (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از المنجد). غزل گفتن و جمال زن در شعر گفتن . (زوزنی ). تغزل . (المنجد). نسب . (ناظم الاطباء) (الم...
-
شراب
لغتنامه دهخدا
شراب . [ ش َ ] (ع اِ) آشامیدنی از مایعات که جویدن در آن نباشد، حلال باشد یا حرام . ج ، اشربة. آشامیدنی . نوشیدنی . آب . مقابل طعام . (یادداشت مؤلف ). هر شی ٔ رقیق که نوشیده شود. (غیاث اللغات ). آشامیدنی و خوردنی از مایعات . (منتهی الارب ) : از رز بو...