کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شوات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شوات
/ša(o)vāt/
معنی
۱. نوعی مرغابی؛ سرخاب.
۲. بوقلمون.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شوات
لغتنامه دهخدا
شوات . [ ش َ / ش ُ ] (اِ) شواد. شوار. شوال . شوالک . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). پرنده ای است از جنس مرغابی و آن را سرخاب گویند وبعضی گفته اند مرغی است به سرخی مایل و هر زمان به رنگی و لونی برآید و به عربی بوقلمون و ابوبراقش خوانند. (برهان ). سرخاب از ب...
-
شوات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شواد، شوار، شوال، شوالک› (زیستشناسی) [قدیمی] ša(o)vāt ۱. نوعی مرغابی؛ سرخاب.۲. بوقلمون.
-
واژههای مشابه
-
شِوات
لهجه و گویش بختیاری
ševât شباهت. نیز bârt .
-
واژههای همآوا
-
شوعة
لغتنامه دهخدا
شوعة. [ ع َ ] (ع اِ) یکی شوع . (منتهی الارب ). یکی گیاه که در کوه و در زمین نرم روید. (ناظم الاطباء).
-
شواط
لغتنامه دهخدا
شواط. [ ش َ واطط ] (ع ص ،اِ) ج ِ شاطّة. (ناظم الاطباء). رجوع به شاطّة شود.
-
شواة
لغتنامه دهخدا
شواة. [ ش َ ] (ع اِ) پوست سر. (از اقرب الموارد) (دهار). ج ، شَوی ̍. (مهذب الاسماء).
-
شواة
لغتنامه دهخدا
شواة. [ ش ِ ] (ع اِ) پاره ای از بریان . (منتهی الارب ). قطعه ای از گوشت کباب و پاره ای از بریان . (ناظم الاطباء). و رجوع به شواء و شواءة شود.
-
شِوات
لهجه و گویش بختیاری
ševât شباهت. نیز bârt .
-
جستوجو در متن
-
Shevat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شوات
-
شوال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] šavāl = شوات
-
شوالک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] šavālak = شوات
-
شوار
لغتنامه دهخدا
شوار. [ ش َ / ش ُ ] (اِ) بمعنی شوات ، نوعی از مرغابی و آن را سرخاب نیز گویند و بوقلمون را هم گفته اند. (برهان ). نوعی از مرغابی و سرخاب و چرخال و بوقلمون . (ناظم الاطباء). رجوع به شوات و شواد شود.