کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شهید اول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خاقان شهید
لغتنامه دهخدا
خاقان شهید. [ ن ِ ش َ ] (اِخ ) لقبی است که منشیان درباری قاجار بعدها به آغامحمدخان قاجار میدادند.
-
حاکم شهید
لغتنامه دهخدا
حاکم شهید. [ ک ِ م ِ ش َ ] (اِخ ) محمدبن محمدبن احمد حنفی . وی یکی ازمؤلفین علم شروط است . (کشف الظنون ج 2 ص 59). او راست : الغرر (کشف الظنون ج 2 ص 154) و مختصر اصول الزیادات ، در اختصار کتاب زیادةالزیادات تألیف محمدبن حسن شیبانی . (کشف الظنون ج 2 ...
-
شهید شد
دیکشنری فارسی به عربی
استشهد
-
ابراهیم بن شهید
لغتنامه دهخدا
ابراهیم بن شهید. [ اِ م ِ ن ِ ش َ ] (اِخ ) یکی از امرای دولت بنی حفص است . وی در اواسط قرن هشتم هجری مدتی بر تونس استیلا یافته و مستقلاً حکومت راند. چون پدرش ابوبکربن ابی الخطاب را سلطان ابوالبقا بقتل رسانیده بود از اینرو به شهید ملقب گشته است .
-
شهید راه خدا کردن
دیکشنری فارسی به عربی
شهيد
-
شهید و شهله
فرهنگ گنجواژه
زخمی و کشته.
-
شهید و شَهله،()کردن
لهجه و گویش تهرانی
بشدت زدن
-
جستوجو در متن
-
ابوطالب
لغتنامه دهخدا
ابوطالب . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) محمّدبن محمّدبن مکی . فرزند شهید اول . رجوع به محمّد شود.
-
ابوعبدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) محمدبن جمال الدین مکی معروف به شهید اول . رجوع به محمد... شود.
-
رافع
لغتنامه دهخدا
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) غلام غزیةبن عمرو... که بقول ابوعمرو درغزوه ٔ احد شهید شده است . (از الاصابة ج 2 قسم اول ).
-
حارثی
لغتنامه دهخدا
حارثی . [ رِ ] (اِخ ) محمدبن محمد. رجوع به محمدبن محمد مکی شهید اول مقتول بسال 766 هَ . ق . شود.
-
پترنی
لغتنامه دهخدا
پترنی . [ پ ِ رُ ] (اِخ ) یا پرین یا پرنل . دوشیزه ٔ شهید در قرن اول میلادی . وی بموجب اساطیر دینی دختر سن پیر است و ذکران وی در 30 ماییوس واقع است .
-
علقمه ٔ عبدری
لغتنامه دهخدا
علقمه ٔ عبدری . [ ع َ ق َ م َ ی ِ ع َ دَ ] (اِخ ) ابن طلحةبن ابی طلحة. از صحابه است و در واقعه ٔ یرموک شهید شد. (از الاصابة ج 4 قسم اول ص 264).
-
علباء
لغتنامه دهخدا
علباء. [ ع ِ ] (اِخ ) ابن مرةبن عائذةبن مالک بن بکربن سعدبن ضبة ضبی . از صحابه است و در واقعه ٔ «مؤتة» شهید شد. (از الاصابة ج 4 قسم اول ص 261).
-
رافع
لغتنامه دهخدا
رافع. [ ف ِ ] (اِخ ) ابن نعمان بن زیدبن لبیدبن خداش بن عامربن غنم بن عدی بن نجار از صحابه بود و بگفته ٔ عدوی در غزوه ٔ احد شهید شد. (از الاصابة ج 2 قسم اول ).