کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شهپر گشادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شهپر گشادن
معنی
( ~ . گُ دَ)(مص ل .) بال گشودن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شهپر گشادن
لغتنامه دهخدا
شهپر گشادن . [ ش َ پ َ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) شاهپر گشادن . بال گشودن . کنایه از پرواز کردن .
-
شهپر گشادن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گُ دَ)(مص ل .) بال گشودن .
-
واژههای مشابه
-
full aileron
تمامشهپر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] حرکتی که در آن زاویۀ شهپر با فرمان خلبان یا سامانۀ مراقبت پرواز تا آخرین حد خود تغییر میکند
-
taileron, rolling tailplane, differential tailplane
دُمشهپر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] یکی از دو صفحۀ دُم افقی که در صورت عملکرد یکسان با صفحۀ دیگر نقش سکان افقی را ایفا میکند و در صورت عملکرد متفاوت نقش شهپر را ایفا میکند
-
ruddervon
شهپرسکان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] سطحی در لبۀ فرار بال که نقش سکان عمودی و سکان افقی و شهپر را در هواپیماهای بدون دُم ایفا میکند
-
wingtip aileron
شهپر نوک بال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] شهپری که کل نوک بال را تشکیل میدهد، چه نوکهایی که دارای انتهای داخلی در جهت وتر بال هستند و چه نوکهایی که در طول لبۀ فرار به طرف داخل کشیده شدهاند
-
جستوجو در متن
-
طاوس
لغتنامه دهخدا
طاوس . [ وو ] (معرب ، اِ) طاووس . پرنده ای است معروف و آن را ابوالحسن ، وابوالوشی و صرّاخ ، و فلیسا، نیز نامند. پرنده ای است از پرندگان بلاد عجم ، تصغیر آن طویس است بعد از حذف زیادات . ج ، اطواس ، و طواویس . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کمال الدین دمیر...
-
زخم
لغتنامه دهخدا
زخم . [ زَ ] (اِ) این لغت در پهلوی هم بوده است . (از فرهنگ نظام ). پهلوی زخم یا زحم زام کردی افغانی زخم ، بلوچی زخم و زام (شمشیر). (فقه اللغه ٔ هرن ص 652). گیلکی زخم . جراحتی که بوسیله ٔ آلات جارحه یا ناخن و دندان و مانند آن بهم رسد. ریش . (از حاشیه ...