کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شهمردان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شهمردان
لغتنامه دهخدا
شهمردان . [ ش َ م َ ] (اِخ ) ابن ابوالخیر رازی . از علمای ریاضی و طبیعی . او راست کتاب البدایع به عربی در علم نجوم و کتاب نزهت نامه ٔ علائی مشتمل بر دوازده مقاله و مقدمه و خاتمه در علوم مختلفه بفارسی که پس از 477 هَ . ق . بنام عضدالدین علاءالدوله و ج...
-
شهمردان
لغتنامه دهخدا
شهمردان . [ش َ م َ ] (اِخ ) ابومنصور پارسی . وزیر امیر بصره ، پسرکالیجار دیلمی ، ملک پارس و از مردم قرن پنجم هجری . رجوع به سفرنامه ٔ ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 114 شود.
-
واژههای همآوا
-
شه مردان
لغتنامه دهخدا
شه مردان . [ ش َه ْ م َ ] (اِ مرکب ) مردانشاه . || شه ِ مردان ؛ شاه مردان . رجوع به شاه مردان شود.
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابوالفضل . رجوع به احمدبن محمدبن شهمردان شود.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن شهمردان مکنی به ابوالفضل . مافروخی در محاسن اصفهان (ص 32) او را در زمره ٔ متقدمین اهل ادب اصفهان یاد کند.
-
خاصبک
لغتنامه دهخدا
خاصبک . [ خاص ص ب َ ] (اِخ ) گرشاسب بن علی بن شمس الملوک فرامرز علاءالدوله محمدبن دشمن زیار مکنی به ابوکالنجار. (رودکی چ سعید نفیسی ج 1 ص 27 و 28). رجوع به ابوکالنجار شود. شهمردان بن ابی الخیر کتاب «نزهت نامه علائی » را بنام او کرد.
-
ابوکالنجار
لغتنامه دهخدا
ابوکالنجار. [ اَ ل ِ ] (اِخ ) گرشاسف دوم ، علاءالدوله امیر خاصبک ملقب به حسام امیرالمؤمنین پسر ابومنصور علی بن فرامرز بن ملک العادل علاءالدوله محمدبن دشمن زیار. پنجمین پادشاه سلسله ٔ کاکویه ٔ اصفهان و همدان . دوره ٔ حکمرانی او از 488 تا حوالی 513 هَ...
-
کاظم
لغتنامه دهخدا
کاظم . [ ظِ ] (اِخ ) (میرزا...) ابن میرزا محمد بروجردی از اجله ٔ دبیران و عمّال قرن اخیر ایران که خود از سرآمدان فضلای دهر و اخیار زمانه بود و وی پدر میرزا محمدخان لشکرنویس باشی است که نسخه ای خطی قدیمی از «نزهت نامه ٔ علائی » تألیف شهمردان بن ابی ا...
-
نکت
لغتنامه دهخدا
نکت . [ ن ُ ک َ ] (ع اِ) ج ِ نکته . رجوع به نکته شود : در هر سخنی زآن ِ تو علمی و سخائی ست در هر نکتی زآن ِ تو حلمی و وقاری ست . فرخی .سخنانش همه یک سر نکت است گر سخن گوید تو نکته شمر. فرخی .ای سخن های تو اندر کتب علم نکت وی هنرهای تو بر جامه ٔ فرهنگ...
-
مظفر اسفزاری
لغتنامه دهخدا
مظفر اسفزاری . [ م ُ ظَف ْ ف َ رِ اِ ف ِ ] (اِخ ) خواجه امام ... ازمنجمان بزرگ است و اوست که با عمر خیام و جماعتی دیگر از اعیان منجمین در سنه ٔ 467 به فرمان ملکشاه سلجوقی رصد معروف ملکشاهی را که رصد جلالی نیز گویند بستند. ابن الاثیر در حوادث سنه ٔ 46...
-
زبرجد
لغتنامه دهخدا
زبرجد. [ زَ ب َ ج َ ] (اِ) نوعی زمرد باشد و آن از جمله ٔ جواهرات و طبیعتش سرد و خشک است در دوم .(برهان قاطع). سنگی است گرانبها. فارسی آن نیز زبرجد است . (از تفسیر الالفاظ الدخیله فی اللغة العربیه ).زبرجد کلمه ای است سامی مشتق از زبرج یا زبرقه و آن سن...