کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شهلنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شهلنگ
/šahlang/
معنی
موتاب؛ ریسمانتاب.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شهلنگ
لغتنامه دهخدا
شهلنگ . [ ش َ ل َ ] (اِ) ریسمان تاب را گویند و آن شخصی است که ریسمان و طناب و خیمه و امثال آن می تابد، و بعربی لواف گویند. (برهان ). شالنگی . (رشیدی ) (یادداشت مؤلف ). رجوع به شالنگی شود.
-
شهلنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شالنگ، شالنگی› [قدیمی] šahlang موتاب؛ ریسمانتاب.