کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شهلان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شهلان
لغتنامه دهخدا
شهلان . [ ش َ ] (اِخ ) نام کوهی است و بعضی گویند ولایت است و بعضی دیگر گویند نام جایی و مقامی است نزدیک بکوه الوند. (از برهان ). نام کوه ، و شاید که بدل از سیلان باشد. (غیاث ). نام کوهی است . (جهانگیری ) (تاج العروس ). کوهی است ، اما صحیح آن ثهلان اس...
-
جستوجو در متن
-
جودی
لغتنامه دهخدا
جودی . [ دی ی ] (اِخ ) کوهی است بجزیره که سفینه ٔ نوح بر آن ایستاد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). نام کوهی بجزیره ٔ ابن عمرو، گویند کشتی نوح بدان قرار گرفت . (ابن بطوطه ). نام کوهی بموصل که کشتی نوح بر آن قرار گرفت . (ترجمان علامه ترتیب عادل ) (آنند...
-
لواتة
لغتنامه دهخدا
لواتة. [ ل َ ت َ ] (اِخ ) موضعی است به اندلس . (منتهی الارب ). ناحیه ای است از اندلس در فریش . || قبیله ای است در بربر. رجوع به بربر شود.(از معجم البلدان ). و هی القبیلة الثانیة من الطائفة الثانیة من البربر و هم الذین منهم بالدیار المصریة. قال الحمدا...
-
حصار
لغتنامه دهخدا
حصار. [ ح ِ ] (ع اِ) انباخون . (فرهنگ اسدی ). حصن . دژ. باره . باره ٔ دژ. دز. قلعة. قلعت . معقل . سور. (دهار). بارو : چو شمع از در دژ بیفروخت گفت که گشتیم با بخت بیدار جفت ...بچنگ وی آمدحصار و بنه یکی مایه ور مردم یک تنه ...یکی تخت پیروزه اندر حصاربآ...