کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شهلاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شهلاء
لغتنامه دهخدا
شهلاء. [ ش َ ] (اِخ ) از آبهای بنی عمروبن کلاب است . (از معجم البلدان ).
-
شهلاء
لغتنامه دهخدا
شهلاء. [ ش َ ] (ع ص ) مؤنث اشهل . زن میش چشم . (از منتهی الارب ) (غیاث ): عین شهلاء؛ چشمی میشینه . (مهذب الاسماء). میشی . چشمی میشی . || (اِ) حاجت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (مهذب الاسماء) (دهار).
-
جستوجو در متن
-
صنعاء
لغتنامه دهخدا
صنعاء. [ ص َ ] (ع ص ) منسوب به جودت صنعت بذات خود، مانند: حسناء و عجزاء و شهلاء و نسبت بدان صنعانی است برخلاف قیاس . (معجم البلدان ). چربدست . ماهر. نیک دست .
-
شهلا
لغتنامه دهخدا
شهلا. [ ش َ ] (از ع ، ص ) (مأخوذ از تازی شهلاء) چشم سیاهی را گویند که مایل به سرخی باشدو فریبندگی داشته باشد. (برهان ) (از غیاث ). چشم سیاه فام . (اوبهی ). تأنیث اشهل . زن میش چشم : در بیابان بدید قومی کُردکرده از موی هر یکی کولاوآن زنان لطیف هر کر...
-
میشینه
لغتنامه دهخدا
میشینه . [ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ) منسوب به میش . آنچه به میش نسبت دارد. || شهلا. اشهل . به رنگ چشم میش . میشی . میشین . (از یادداشت مؤلف ): چشمی میشینه ،چشمی شهلاء. (مهذب الاسماء). || (اِ) از نوع میش . از جنس میش ، ضأن . عاطفه . مقابل بزینه به معنی ...
-
اشهل
لغتنامه دهخدا
اشهل . [ اَ هََ ] (ع ص ) رجل اشهل ؛ مرد میش چشم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مرد میش چشم یعنی سیاهی چشم او بکبودی آمیخته باشد. (آنندراج ). آنکه کبودی بسیاهی چشم او درآمیزد. (از المنجد). میش چشم . مؤنث : شَهْلاء. (مهذب الاسماء). میش چشم . (مجمل ا...