کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شهر نو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شهر نو
لغتنامه دهخدا
شهر نو. [ ش َ رِ ن َ ] (اِخ ) رجوع به شهرک نو شود.
-
شهر نو
لغتنامه دهخدا
شهر نو. [ ش َ رِ ن َ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز بلوک بالاولایت باخرز از ولایت باخرز و خواف خراسان . (یادداشت مؤلف ).
-
شهر نو
لغتنامه دهخدا
شهر نو. [ ش َ رِ ن َ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز دهستان بخش طیبات تابع شهرستان مشهد است و 2661 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
شهر نو
لغتنامه دهخدا
شهر نو. [ ش َ رِ ن َ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه یزد و طبس میان خرونق و ساقند در 96000 گزی یزد. (یادداشت مؤلف ).
-
شهر نو
لغتنامه دهخدا
شهر نو. [ ش َ رِن َ ] (اِخ ) نام محله ای است در تهران واقع در جنوب غربی آن . قسمتی از تهران که سابقاً در بیرون خندق واقع شده و دارای باغهای متعدد بود. (یادداشت مؤلف ).
-
شهر نو
لغتنامه دهخدا
شهر نو.[ ش َ رِ ن َ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای تابع طیبات مشهد است و نفوس آن در حدود 23046 تن است . قرای عمده ٔ دهستان عبارتند از گندم شاد با 822 تن سکنه و کردیان با 1021 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
واژههای مشابه
-
شَهْرٍ
فرهنگ واژگان قرآن
ماه
-
شَهْر
لهجه و گویش گنابادی
shahr در گویش گنابادی یعنی مرکز تمدن ، شهرت آبادانی ، نام محلی که 2500 سال قبل در مظهر قنات جهانی قصبه گناباد برای کشاورزی و دفاع و زندگی توسط گبرها ساخته شد و شهر نام گرفت.(این مکان بعدها قصبه شهر هم نامیده میشد و اینک آن را کوی شرقی هم نامند.)از فا...
-
گل شهر
لغتنامه دهخدا
گل شهر. [ گ ُ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ابتر بخش حومه ٔ شهرستان ایرانشهر واقع در 22000گزی شمال خاوری ایرانشهر و 13000گزی خاور راه شوسه ٔ ایرانشهر به خاش . هوای آن گرم و دارای 180 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، خرما، ذرت و لبنیات ا...
-
کهنه شهر
لغتنامه دهخدا
کهنه شهر. [ ک ُ ن َ / ن ِ ش َ ] (اِخ ) خره ای از سلماس (شاهپور) آذربایجان . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
کهنه شهر
لغتنامه دهخدا
کهنه شهر. [ ک ُ ن َ ش َ ] (اِ مرکب ) مقابل نوشهر.قسمت قدیمی شهر. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
dystopia
ویرانشهر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] تصویری خیالی و هشداردهنده از جامعهای با آیندههای نادلخواه
-
نفت شهر
لغتنامه دهخدا
نفت شهر. [ ن َ ش َ ] (اِخ ) نفت شاه سابق . به نفت شاه رجوع شود.
-
نیک شهر
لغتنامه دهخدا
نیک شهر. [ ش َ ] (اِخ ) نام یکی از بخشهای چهارگانه ٔشهرستان چاه بهار و همچنین نام قصبه ٔ مرکز بخش است . در شمال چاه بهار واقع شده و حدود آن به شرح زیر است :از طرف شمال به بمپور از شهرستان ایرانشهر، از مشرق به بخش قصرقند، از جنوب به بخش مرکزی چاه بهار...