کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شهر فیروز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شهر فیروز
لغتنامه دهخدا
شهر فیروز. [ ش َ رِ فی ] (اِخ ) قلعه ای بوده در استرآباد که برای جلوگیری از هجوم بادیه نشینان ساخته بودند. (یادداشت مؤلف ). ظاهراً با شهرستان یزدگرد یکی باشد. رجوع به شهرستان یزدگرد شود.
-
شهر فیروز
لغتنامه دهخدا
شهر فیروز. [ ش َ رِ فی ](اِخ ) قزوینی نویسد: نسا را «شهر فیروز» نامند بمناسبت اینکه گویند فیروز پادشاه قدیم ایران آنرا ساخته است . (ترجمه ٔ سرزمینهای خلافت شرقی لسترنج ص 420).
-
واژههای مشابه
-
شَهْرٍ
فرهنگ واژگان قرآن
ماه
-
شَهْر
لهجه و گویش گنابادی
shahr در گویش گنابادی یعنی مرکز تمدن ، شهرت آبادانی ، نام محلی که 2500 سال قبل در مظهر قنات جهانی قصبه گناباد برای کشاورزی و دفاع و زندگی توسط گبرها ساخته شد و شهر نام گرفت.(این مکان بعدها قصبه شهر هم نامیده میشد و اینک آن را کوی شرقی هم نامند.)از فا...
-
گل شهر
لغتنامه دهخدا
گل شهر. [ گ ُ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ابتر بخش حومه ٔ شهرستان ایرانشهر واقع در 22000گزی شمال خاوری ایرانشهر و 13000گزی خاور راه شوسه ٔ ایرانشهر به خاش . هوای آن گرم و دارای 180 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، خرما، ذرت و لبنیات ا...
-
کهنه شهر
لغتنامه دهخدا
کهنه شهر. [ ک ُ ن َ / ن ِ ش َ ] (اِخ ) خره ای از سلماس (شاهپور) آذربایجان . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
کهنه شهر
لغتنامه دهخدا
کهنه شهر. [ ک ُ ن َ ش َ ] (اِ مرکب ) مقابل نوشهر.قسمت قدیمی شهر. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
dystopia
ویرانشهر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] تصویری خیالی و هشداردهنده از جامعهای با آیندههای نادلخواه
-
نفت شهر
لغتنامه دهخدا
نفت شهر. [ ن َ ش َ ] (اِخ ) نفت شاه سابق . به نفت شاه رجوع شود.
-
نیک شهر
لغتنامه دهخدا
نیک شهر. [ ش َ ] (اِخ ) نام یکی از بخشهای چهارگانه ٔشهرستان چاه بهار و همچنین نام قصبه ٔ مرکز بخش است . در شمال چاه بهار واقع شده و حدود آن به شرح زیر است :از طرف شمال به بمپور از شهرستان ایرانشهر، از مشرق به بخش قصرقند، از جنوب به بخش مرکزی چاه بهار...
-
اهالی شهر
فرهنگ واژههای سره
شهروندان
-
شورای شهر
فرهنگ واژههای سره
انجمن شهر
-
شهر اسلام
لغتنامه دهخدا
شهر اسلام . [ ش َرِ اِ ] (اِخ ) نام شهر آوجان یا اوجان که از راه میانه ده فرسنگ تا تبریز فاصله دارد. یاقوت این شهر رادر قرن هفتم هجری دیده است و گوید شهر دارای بارو وبازاری عالی است اگرچه به دست مغولها خراب شده است .در زمان حمداﷲ مستوفی ، غازانخان بت...
-
شهر ایران
لغتنامه دهخدا
شهر ایران . [ ش َ رِ ] (اِخ ) ایرانشهر. کشور ایران . مملکت ایران . (فرهنگ فارسی معین ) : تا باز که افراسیاب بیرون آمد و دوازده سال شهر ایران گرفته بود و نریمان و پسرش سام بر او تاختها همی کردند تا ایران شهر یله کرد و برفت . (تاریخ سیستان ). رجوع به ا...