کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شهر فرنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تهی شهر
لغتنامه دهخدا
تهی شهر. [ ت ُ ش َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کوهبنان بخش راور است که در شهرستان کرمان واقع است و 300 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
ذات شهر
لغتنامه دهخدا
ذات شهر. [ ت َ ش َ رِن ْ ] (ع ق مرکب ) به ماهی . در ماهی .
-
دره شهر
لغتنامه دهخدا
دره شهر. [ دَرْ رَ ش َ ] (اِخ ) ده مرکز بخش دره شهر ایلام . واقع در115هزارگزی جنوب خاوری شهر ایلام با 229 تن سکنه (طبق سرشماری 1335 هَ . ش .) آب آن از چشمه و رودخانه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
دره شهر
لغتنامه دهخدا
دره شهر. [ دَرْ رَ ش َ ] (اِخ ) نام یکی از بخشهای دهگانه ٔ شهرستان ایلام . خلاصه ٔ مشخصات آن بشرح زیر است : حدود: از طرف شمال و مشرق به رودخانه ٔ صیمره از طرف باختر به بخش بدره از جنوب به کوه کبیرکوه . و کبیرکوه که در جنوب باختر بخش است از شمال باختر...
-
ری شهر
لغتنامه دهخدا
ری شهر. [ رَ ش َ ] (اِخ ) دهی از بخش مرکزی شهرستان بوشهر، دارای 200 تن سکنه . آب آن از چاه و محصول عمده ٔ آنجا غلات و سبزی و خرما و راه آن فرعی است . به قول معروف ، محل اولیه ٔ بندر بوشهر ری شهر بوده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
ری شهر
لغتنامه دهخدا
ری شهر. [ رَ ش َ ] (اِخ ) نام ویرانه ٔ شهری است که در استان فارس ایران و درهشت هزارگزی بندر بوشهر قرار دارد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3). نام شهری به خوزستان . (فیروزآبادی ) (منتهی الارب ). ریواردشیر. ناحیه ٔ کوچکی از ولایت ارجان خوزستان . (یادداشت م...
-
روک شهر
لغتنامه دهخدا
روک شهر. [ ش َ ] (اِخ ) دهی از بخش قصرقند شهرستان چاه بهار. سکنه آن 200 تن . آب آن از رودخانه . محصول عمده ٔ آنجا غلات و برنج و خرما و لبنیات . ساکنان از طایفه ٔ بلایی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
شهر بزرگ
لغتنامه دهخدا
شهر بزرگ . [ ش َ رِ ب ُ زُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مدینة. کورة. (دهار). در برابر شهرک که شهر خرد است .
-
شهر بسطام
لغتنامه دهخدا
شهر بسطام . [ ش َ ب َ / ب ِ / ب ُ ] (اِخ ) رجوع به بسطام شود.
-
شهر بلقیس
لغتنامه دهخدا
شهر بلقیس . [ ش َ رِ ب ِ ] (اِخ ) دور نیست که شهر کهنه ٔ اسفرایین (که هنوز جلگه ای در آنجا بهمین اسم معروف است ) با خرابه های شهر بلقیس یکی باشد. (ترجمه ٔ سرزمینهای خلافت شرقی لسترنج حاشیه ٔ ص 419).
-
شهر خموشان
لغتنامه دهخدا
شهر خموشان . [ ش َ رِ خ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گورستان . (آنندراج ) : در وداعم شوری ازکس برنخاست گویی از شهر خموشان میروم .ملا مرشد (از آنندراج ).
-
شهر داود
لغتنامه دهخدا
شهر داود. [ ش َ رِ وو ] (اِخ ) همان قلعه ٔ صهیون است که اول ازآن ِ پبوسیان بود و پس از آنکه داود آنرا مفتوح ساخت قصری و شهری در آن بنیاد افکند و به اسم خود موسوم ساخت . || بیت لحم نیز شهر داود خوانده شده است . (قاموس کتاب مقدس ).
-
شهر دقیانوس
لغتنامه دهخدا
شهر دقیانوس . [ ش َ رِ دَ ] (اِخ )تمام نصف جنوبی ایالت کرمان تا ساحل دریا داخل در ولایت جیرفت بوده است . جیرفت در قرون وسطی شهری بسیار مهم بود... اکنون خرابه های جیرفت (که نام آن فقط بر ولایت جیرفت اطلاق میشود نه بر شهر) به دقیانوس (شهر امپراطور) معر...
-
شهر زر
لغتنامه دهخدا
شهر زر. [ ش َ رِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) این کلمه در این بیت خاقانی آمده است : شهر زر و تخت طاقدیس خسان راباز مرا جفت کین نوای صفاهان .و بقرینه ٔ تخت طاقدیس و کین نوای صفاهان که همه اسامی الحان مختلفه ٔ موسیقی است باید آن نیز نام لحنی از موسیقی...
-
شهر زرین
لغتنامه دهخدا
شهر زرین . [ ش َ رِ زَرْ ری ] (اِخ ) شهری بوده است از عمارات حضرت سلیمان . (آنندراج ) : سوارش در نظر از قصر ایوان بود چون شهر زرین سلیمان . استرآبادی (از آنندراج ).گر چنین زآن برگ گل زرین گیا خواهد دمیدخانه ٔ آیینه را هم شهر زرین میکند.حاجی سابق (از ...