کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شهروا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شهروا
/šahravā/
معنی
۱. سکهای که فقط در قلمرو فرمانروای محلی ضربکنندۀ آن رواج داشت: ◻︎ بزرگزادۀ نادان به شهروا ماند / که در دیار غریبش به هیچ نستانند (سعدی: ۱۲۱).
۲. سکهای که ارزش حقیقی آن کمتر از ارزش اسمی آن باشد.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بیارزش، تقلبی، قلابی، قلب، کاسد، نارایج، ناسره
دیکشنری
money
-
جستوجوی دقیق
-
شهروا
واژگان مترادف و متضاد
بیارزش، تقلبی، قلابی، قلب، کاسد، نارایج، ناسره
-
شهروا
فرهنگ فارسی معین
(شَ) (ص .)1 - پولی که ارزش حقیقی آن کمتر از ارزش رسمی آن بوده . 2 - زر ناخالص .
-
شهروا
لغتنامه دهخدا
شهروا. [ ش َ رَ ] (اِخ ) بعضی از مردم قم روایت کنند که دیه خمانی بنا کرده شده است بر دست مردی نام او شهرواو این دیه را بنا نهاد بنام خود. (تاریخ قم ص 65).
-
شهروا
لغتنامه دهخدا
شهروا. [ ش َ رَ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) شاید از شهرروا باشد. چاو. (یادداشت مؤلف ). ظاهراً مخفف شهرروا. (فرهنگ نظام ). گویند پادشاهی زر قلب و ناسره زد و آنرا شهروا نام کرد و بنابر شدت و تندی خوی در ملک خود رایج گردانید و در غیر ملک او به هیچ نمی گرفتند...
-
شهروا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] šahravā ۱. سکهای که فقط در قلمرو فرمانروای محلی ضربکنندۀ آن رواج داشت: ◻︎ بزرگزادۀ نادان به شهروا ماند / که در دیار غریبش به هیچ نستانند (سعدی: ۱۲۱).۲. سکهای که ارزش حقیقی آن کمتر از ارزش اسمی آن باشد.
-
جستوجو در متن
-
زر ناخالص
واژهنامه آزاد
شهروا.
-
نارایج
واژگان مترادف و متضاد
بیرونق، شهروا، غیرمعمول، نامتداول ≠ رایج
-
کاسد
واژگان مترادف و متضاد
بیرواج، بیرونق، راکد، سست، شهروا ≠ رواج، پررونق
-
ناسره
واژگان مترادف و متضاد
آمیخته، شهروا، غشدار، غشی، قلب، ناخالص ≠ سره
-
قلابی
واژگان مترادف و متضاد
۱. بدل، بدلی، تقلبی، جعلی، ساختگی، قلب، مصنوعی، مصنوع ۲. شهروا ≠ اصلی
-
بیارزش
واژگان مترادف و متضاد
بیاعتبار، بیاهمیت، بیفایده، شهروا، غیرمهم، کمبها، کمقیمت، مبتذل، ناچیز، نامعتبر ≠ ارزشمند
-
تقلبی
واژگان مترادف و متضاد
بدل، بدلی، جعلی، ساختگی، شهروا، غشی، قلابی، قلب، مجعول، مغشوش، غشی ≠ اصلی، حقیقی، واقعی
-
شهرروا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] šahrravā = شهروا: ◻︎ نقرۀ ما اگرچه شهررواست / پیش نقاد رٲی او شد رد (شرفشفروهای: لغتنامه: شهرروا).
-
قلب
واژگان مترادف و متضاد
۱. دل، فواد ۲. باطن خاطر، ذهن ۳. بدل، تقلبی، شهروا، قلابی، ناسره ۴. مرکز، میان، وسط ۵. تقلب ۶. تحریف