کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شهربانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شهربانی
/šahr[e]bāni/
معنی
ادارهای تابع وزارت کشور که وظیفۀ آن حفظ امنیت شهر و تعقیب بزهکاران بوده؛ نظمیه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
کلانتری، نظمیه
دیکشنری
constabulary, police
-
جستوجوی دقیق
-
شهربانی
واژگان مترادف و متضاد
کلانتری، نظمیه
-
شهربانی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (حامص . اِمر.) اداره ای که وظیفة آن حفظ امنیت شهر و استقرار نظم و تعقیب بزهکاران است و آن تابع وزارت کشور است ، نظمیه .
-
شهربانی
لغتنامه دهخدا
شهربانی . [ ش َ ] (حامص مرکب ) عمل و حالت شهربان . رجوع به شهربان شود. || (اِ مرکب ) نظمیه . اداره ای است که وظیفه ٔ آن حفظ امنیت شهر و استقرار نظم و تعقیب بزه کاران است و آن تابع وزارت کشور است . (از فرهنگ فارسی معین ).تاریخچه ٔ شهربانی کل کشور ایرا...
-
شهربانی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [منسوخ] šahr[e]bāni ادارهای تابع وزارت کشور که وظیفۀ آن حفظ امنیت شهر و تعقیب بزهکاران بوده؛ نظمیه.
-
واژههای مشابه
-
اداره شهربانی
دیکشنری فارسی به عربی
شرطة
-
جستوجو در متن
-
نظمیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی] [منسوخ] nazmiy[y]e = شهربانی
-
نظمیه
لغتنامه دهخدا
نظمیه . [ ن َ می ی َ / ی ِ ] (از ع ، اِ) سابقاً به اداره ٔ شهربانی گفته می شد و فرهنگستان کلمه ٔ شهربانی را به جای آن وضع کرد. رجوع به شهربانی شود.
-
سرپاسبان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) (نظامی) sarpās[e]bān گروهبان شهربانی.
-
نظمیه و عدلیه
فرهنگ گنجواژه
شهربانی و دادگستری.
-
کلانتری
واژگان مترادف و متضاد
شهربانی، کمیساریا، نظمیه
-
نظمیه
واژگان مترادف و متضاد
شهربانی، کلانتری، کمیساریا، کمیسری
-
پلیس
فرهنگ واژههای سره
پاسبان، شهربانی، شهربان
-
سرپاسبان
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِمر.) گروهبان شهربانی .