کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شهرآباد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شهرآباد
لغتنامه دهخدا
شهرآباد. [ ش َ ] (اِخ ) دهی از دهستان تبادکان بخش حومه ٔ شهرستان مشهد است و 295 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
شهرآباد
لغتنامه دهخدا
شهرآباد. [ ش َ ] (اِخ ) دهی از دهستان عشق آباد شهرستان نیشابور است و 307 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
شهرآباد
لغتنامه دهخدا
شهرآباد. [ ش َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کنارشهر تابع شهرستان کاشمر است و 797 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
شهرآباد
لغتنامه دهخدا
شهرآباد. [ ش َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کاوه ٔ بخش داورزن شهرستان سبزوار است و 593 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
شهرآباد
لغتنامه دهخدا
شهرآباد. [ ش َ ] (اِخ ) شهری بوده است در سرزمین بابل که عظمت و جلالتی داشته و شهر ابراهیم خلیل (ع ) بوده که آب فرات از اینجا جریان داشته و موضعش تاکنون معروف است . (از معجم البلدان ).
-
شهرآباد
لغتنامه دهخدا
شهرآباد. [ ش َ ] (اِخ ) قریه ای است فرسخی میانه ٔ جنوب و مشرق ابرقوه فارس . (از فارسنامه ٔ ناصری ).
-
شهرآباد
لغتنامه دهخدا
شهرآباد. [ ش َ ] (اِخ ) نام دهی است میان همدان و کاشان که مولد فیروز ابولؤلؤ کشنده ٔ عمربن خطاب است . (از مجمل التواریخ و القصص ص 280).
-
شهرآباد
لغتنامه دهخدا
شهرآباد. [ ش َ ] (اِخ ) نام شهر کوچکی است که در مجاورت (عقب ) خلیج یا جزیره ٔ «نیم مردان »= خلیج آشوراده قرار گرفته و تجارت و داد و ستد فراوانی داشته است . (از ترجمه ٔ سرزمینهای خلافت شرقی لسترنج ص 401) (از ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 218). ...
-
شهرآباد
لغتنامه دهخدا
شهرآباد. [ ش َ ] (اِخ ) نام شهری ایرانی وقدیم که «بلد« »اسکی موصل » (موصل کهنه ) در جای آن قرار دارد و در چهارفرسخی موصل کنونی است . یاقوت نویسد: در این شهر قبر یکی از علویان است و آن شهر در جای شهر ایرانی قدیم موسوم به شهرآباد قرار دارد. (از ترجمه ٔ...
-
شهرآباد
لغتنامه دهخدا
شهرآباد. [ ش َ ] (اِخ )از قرای بلوک شهریار تهران است . (یادداشت مؤلف ).
-
شهرآباد
لغتنامه دهخدا
شهرآباد. [ ش َ] (اِخ ) نام محلی کنار راه آباده به شیراز میان خانخره و ده بید در 700700گزی طهران . (یادداشت مؤلف ).
-
واژههای مشابه
-
شهرآباد خاور
لغتنامه دهخدا
شهرآباد خاور. [ ش َ وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان سملقان بخش مانه ٔ شهرستان بجنورد است و 254 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
شهرآباد کرد
لغتنامه دهخدا
شهرآباد کرد. [ ش َ ک ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان سملقان بخش مانه ٔ شهرستان بجنورد است و 259 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
شهرآباد کواد
لغتنامه دهخدا
شهرآباد کواد. [ ش َ ک َ ] (اِخ ) محل این شهر در مجمل التواریخ میان گرگان و خراسان ذکر گردیده است . (مجمل التواریخ و القصص ص 74). و نیز رجوع به فارسنامه ٔ ابن البلخی چ اروپا ص 84 شود.