کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شهام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شهام
فرهنگ نامها
(تلفظ: šehām) تیز خاطر ، چالاک .
-
شهام
لغتنامه دهخدا
شهام . [ ش َ ] (ع اِ) غول بیابانی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
شهام
لغتنامه دهخدا
شهام . [ ش ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ شَهْم ، به معنی تیزخاطر چالاک . (از منتهی الارب ). رجوع به شَهْم شود.
-
واژههای همآوا
-
شحام
لغتنامه دهخدا
شحام . [ ش َح ْ حا ] (ع ص ) پیه فروش . (منتهی الارب ) (دهار) (مهذب الاسماء). فروشنده ٔ پیه . (از اقرب الموارد) (از اساس البلاغة). || آنکه بسیار اطعام نماید مردم را با پیه . (از ذیل اقرب الموارد) (از اساس البلاغة). || فربه . (از اساس البلاغة زمخشری )....
-
جستوجو در متن
-
شهم
لغتنامه دهخدا
شهم . [ ش َ ] (ع ص ) تیزخاطر. چالاک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تیزدل . (مهذب الاسماء) (مجمل اللغة) (اقرب الموارد). ج ، شِهام : بوسهل حمدوی نیز مردی شهم و کافی بود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 394). ما تو را آزموده ایم در همه ٔ کارها شهم و کافی و معتم...