کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شهادت نامه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
شهادت داد
دیکشنری فارسی به عربی
أدْلي بِشهادَة
-
شهادت کتبی دادن
دیکشنری فارسی به عربی
اشهد
-
به شهادت رسید
دیکشنری فارسی به عربی
استشهد
-
واژههای همآوا
-
شهادتنامه
واژگان مترادف و متضاد
استشهاد، گواهینامه
-
جستوجو در متن
-
محضرنامه
لغتنامه دهخدا
محضرنامه . [ م َ ض َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) شهادت نامه . (ناظم الاطباء). گواهی نامه . نامه ای که جمعی شهادت خود را در آن نویسند. فتوی نامه . رجوع به محضر شود. || دعوتنامه ٔ احضار. || دفتر لشکر. || دفتر حضور و غیاب . (ناظم الاطباء).
-
affidavit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تأییدیه، استشهاد، گواهی نامه، سوگندنامه، شهادت نامه
-
testimonial
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گواهی نامه، رضایت نامه، شهادت، شاهد، پاداش، تصدیق نامه، سفارش وتوصیه، جایزه
-
تزکية
دیکشنری عربی به فارسی
گواهي نامه , شهادت , تصديق نامه , سفارش وتوصيه , رضايت نامه , شاهد , پاداش , جايزه
-
certificates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گواهینامه ها، گواهی نامه، سند رسمی، شهادت نامه، گواهی صادر کردن
-
affidavits
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مدارک تحصیلی، استشهاد، گواهی نامه، سوگندنامه، شهادت نامه
-
testimonials
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توصیفات، گواهی نامه، رضایت نامه، شهادت، شاهد، پاداش، تصدیق نامه، سفارش وتوصیه، جایزه
-
افلاس نامه
فرهنگ فارسی معین
( ~. مِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) شهادت - نامه ای که در آن گروهی معتبر ورشکستگی و تهیدستی کسی را گواهی دهند.
-
testamentary
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شهادت، وصیتی، وابسته به وصیت نامه، وصیت شده
-
acknowledgement
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تصدیق، سپاسگزاری، قبول، اقرار، خبر وصول، تشکر، شهادت نامه