کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شن چسبنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
شن بردار
لغتنامه دهخدا
شن بردار. [ شِم ْ ب َ ] (نف مرکب ) بردارنده ٔ شن . حمل کننده ٔ شن و ماسه .
-
شن برداری
لغتنامه دهخدا
شن برداری . [ شِم ْ ب َ ] (حامص مرکب ) عمل شن بردار. ماسه برداری .
-
شن بوم
لغتنامه دهخدا
شن بوم . [ شِم ْ ] (اِ مرکب ) شنزار. ریگزار: زمینی شن بوم . (یادداشت مؤلف ).
-
شن زار
لغتنامه دهخدا
شن زار. [ ش ِ ] (اِ مرکب ) رَمله . جداله . زمین پر از شن . ریگزار.- شن زار خان باکی قوم ؛ جائی در ساحل شرقی بحر خزر.- شن زار قزل قوم ؛ در مغرب بلخان کوچک ازنواحی شرقی بحر خزر.
-
شن شیلا
لغتنامه دهخدا
شن شیلا. [ ش ِ ] (اِ) چن چیلا. چینچیلا. جانوری است که پوست آن گرانبهاست . و رجوع به چینچیلا شود.
-
شن کش
لغتنامه دهخدا
شن کش . [ ش ِ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) کشنده ٔ شن . ماسه کش . آنکه شن کشد. حمل کننده ٔشن و ماسه . || (اِ مرکب ) آلتی چون پنجه ٔ برگشته . چنگالی انگشتان خمیده از آهن با دسته ٔ چوبین بلند که بدان شن باغ و جز آن را از خاک بیرون کشند وبرگ و زباله ٔ آن بیرو...
-
سیاه شن
لغتنامه دهخدا
سیاه شن . [ ش َ ] (اِمرکب ) گونه ای از درخت گوشوارک که در زیارت سیاه شن گویند. (جنگل شناسی ج 2 ص 276). رجوع به سفیدآل شود.
-
شن زار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زمینشناسی) šenzār زمینی که در آن شن بسیار باشد؛ ریگزار.
-
شن کش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) (کشاورزی) šenkeš وسیلهای دستهدار با دندانههای فلزی برای هموار ساختن زمین.
-
شن دار
دیکشنری فارسی به عربی
حازم , حصوة
-
شن پاشیدن
دیکشنری فارسی به عربی
حصوة , رمل
-
شن کش
دیکشنری فارسی به عربی
خليع
-
شن زار
دیکشنری فارسی به عربی
شاطي
-
تیَه شَن
لهجه و گویش بختیاری
tia šan چشمک زد، با چشم اشاره کرد.
-
شَن کردن
لهجه و گویش بختیاری
šan kerdan حالتجسمانىمرغچندروزپیشازتخمگذارى.