کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شنگوله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شنگوله
لغتنامه دهخدا
شنگوله . [ ش َ ل َ / ل ِ ] (ص ) شنگول . شوخ و ظریف و رعنا. (برهان ) (جهانگیری ). || (اِ) دزد و عیار. || خرطوم فیل . (برهان ). رجوع به شنگول شود.
-
جستوجو در متن
-
شنگل
لغتنامه دهخدا
شنگل . [ ش َ گ ُ ] (اِ) شنکل . شنگول . شنگوله . دزد و راهزن و عیار. (برهان ). عیار و راهزن . (غیاث ). بمعنی شنگ . (جهانگیری ). || (ص ) شوخ . (غیاث ) (رشیدی ). بمعنی شنگول و شنگله و شنگ . (انجمن آرا).
-
شنگولک
لغتنامه دهخدا
شنگولک . [ ش َ ل َ ] (اِ مصغر) مصغر شنگول .و این در مقام تحبیب و توجه بکار برند : ناگهان بستد دلم دلدارکی شوخکی شنگولکی عیارکی . مولوی .رجوع به شنگوله شود.