کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شنگور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شنگور
/šangur/
معنی
= شنگرک
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شنگور
لغتنامه دهخدا
شنگور.[ ش َ ] (اِ) شنگرک . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). بادریسه ٔ خیمه را گویند و آن تخته ای باشد مدور و میان سوراخ که بر سر چوب خیمه محکم سازند. || بادریسه ٔ دوک . چوب و چرمی که بر گلوی دوک کنند. (برهان ) (جهانگیری ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) : نا...
-
شنگور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] šangur = شنگرک
-
جستوجو در متن
-
شنکور
لغتنامه دهخدا
شنکور. [ ش َ ] (اِ) شنگور. کماچه ٔ دیرک خیمه یعنی تخته ای مدور و میان سوراخ که بر سر چوب خیمه محکم سازند. || بادریسه ٔ دوک یعنی چوب و چرمی که بر گلوی آن کنند. (ناظم الاطباء). و رجوع به شنگور شود.
-
شنگوک
لغتنامه دهخدا
شنگوک . [ ش َ ] (اِ) مصحف شنگرک . (حاشیه ٔ برهان چ معین ).شنگور. شنلوک . چوب و چرمی که بر گلوی دوک کنند که بعربی فلکه گویند. شنلوک . (از برهان ) (از آنندراج ).
-
شنگرک
لغتنامه دهخدا
شنگرک . [ ش َ گ ُ ] (اِ) بادریسه ٔ دوک را گویند و آن چوب یا چرمی باشد مدور که در گلوی دوک محکم سازند. (برهان ). شنگور. (رشیدی ). سنگرک . سنگور. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). و رجوع به سنگور و سنگرک شود.
-
شوکل
لغتنامه دهخدا
شوکل . [ ک َ ] (اِ)بادریسه ٔ دوک باشد و آن چوب یا چرمی است مدور که درگلوی دوک محکم سازند، و بجای لام کاف نیز به نظر آمده است که شوکک باشد. (برهان ) (از آنندراج ). بادریسه ٔدوک . (جهانگیری ). شولک . شنگرک . شنگور. بادریسه ٔ دوک . (فرهنگ فارسی معین ). ...
-
شولک
لغتنامه دهخدا
شولک . [ ل َ ] (اِ) اسب جلد و تند و تیز رفتار. (برهان ) (جهانگیری ). اسب تیزرو. (رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ). اسب تیزرفتار. (فرهنگ نظام ). اسب . (فرهنگ خطی ). اسب مطلق به هر رنگ که باشد. (یادداشت مؤلف ) : بیفتاد از آن شولک خوبرنگ بمرد و برفت اینت...