کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شنگرف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شنگرف
/šangarf/
معنی
۱. (زمینشناسی) یکی از انواع سنگهای معدن جیوه که در معادن بهصورت توده یا رشته و رگه پیدا میشود، غبارش سرخ یا قهوهایرنگ است و در نقاشی به کار میرود؛ سولفور جیوه؛ اکسید سرخ سرب.
۲. (زیستشناسی) کرمی باریک و تیرهرنگ که از داخل ساقۀ گندم بالا میرود و مواد غذایی سنبله را میخورد؛ شنگزن؛ کرم گندم.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شنگرف
لغتنامه دهخدا
شنگرف . [ ش َ گ َ] (اِ) شنجرف . سنجرف . زنجفر. زنجرف . سرخ و آن سرخی که بدان نویسند. (زمخشری ). زنجفر. (فرهنگ اسدی ). شقر. (بحر الجواهر) (دهار). شقرة. (منتهی الارب ). گیاهی است خاردار و بر زمین چسبیده ، بیخی سطبر و سرخ دارد.(رشیدی ) . معرب آن شنجرف ....
-
شنگرف
فرهنگ فارسی معین
(شَ گَ) (اِ.) شنجرف ، اکسید سرب که سرخ رنگ است و از آن در نقاشی استفاده م ی کنند.
-
شنگرف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شنجرف، شنجر، سنجرف، زنجرف› šangarf ۱. (زمینشناسی) یکی از انواع سنگهای معدن جیوه که در معادن بهصورت توده یا رشته و رگه پیدا میشود، غبارش سرخ یا قهوهایرنگ است و در نقاشی به کار میرود؛ سولفور جیوه؛ اکسید سرخ سرب.۲. (زیستشناسی) کرمی باریک ...
-
واژههای مشابه
-
شنگرف کاری
لغتنامه دهخدا
شنگرف کاری . [ ش َ گ َ ] (حامص مرکب ) شنگرف به کار بردن در ساختن چیزی : بیا ساقی آن زیبق تافته به شنگرف کاری عمل یافته . نظامی .|| سرخی . (ناظم الاطباء).
-
خامه ٔ شنگرف
لغتنامه دهخدا
خامه ٔ شنگرف . [ م َ / م ِ ی ِ ش َ گ َ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به خامه ٔ شنجرف شود.
-
شنگرف گون
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] šangarfgun به رنگ شنگرف؛ سرخرنگ.
-
جستوجو در متن
-
زنجرف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: شنگرف] ‹شنجرف› (زیستشناسی) [قدیمی] zanjarf = شنگرف
-
زنجفر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: شنگرف] (زمینشناسی) [قدیمی] za(e)njafr = شنگرف
-
شنجرف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: شنگرف] (زیستشناسی) [قدیمی] šanjarf = شنگرف
-
vermillion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ورمیلیون، شنگرف، شنجرف
-
vermilion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ورمیلیون، شنگرف، شنجرف، قرمز
-
cinnabar
دیکشنری انگلیسی به فارسی
cinnabar، سولفور سیماب، شنگرف، شنجرف
-
cinnabars
دیکشنری انگلیسی به فارسی
cinnabars، سولفور سیماب، شنگرف، شنجرف