کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شنود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شنود
معنی
(شُ) 1 - (اِمص .) عمل شنیدن . 2 - (اِ.) دستگاه رسانه ای مخفی برای جاسوسی و کنترل مخالفان .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
سمع، شنیدن ≠ گفت
فعل
بن گذشته: شنود کرد
بن حال: شنود کن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شنود
واژگان مترادف و متضاد
سمع، شنیدن ≠ گفت
-
شنود
لغتنامه دهخدا
شنود. [ ش َ / ش ِ / ش ُ ] (مص مرخم ، اِمص ) شنودن .عمل شنودن . اِستماع . مقابل گفت . (یادداشت مؤلف ).- شنود و گفت ؛ شنیدن و گفتن : گرنه از بهر شنود و گفت مدح تو بدی آدمی را نافریدی ذوالمنن گوش و دهن . سوزنی .- گفت و شنود ؛ سخن کردن و استماع نمودن :...
-
eavesdropping
شنود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی، مهندسی مخابرات] ورود مخفیانه به یک شبکۀ ارتباطی، اعم از صوتی یا نوشتاری، بدون ایجاد هرگونه تغییر در محتوا یا اختلال در آن
-
شنود
فرهنگ فارسی معین
(شُ) 1 - (اِمص .) عمل شنیدن . 2 - (اِ.) دستگاه رسانه ای مخفی برای جاسوسی و کنترل مخالفان .
-
واژههای مشابه
-
intercept receiver
گیرندۀ شنود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] گیرندهای برای شناسایی و ارسال صوت و تصویر با استفاده از نشانکهای الکترومغناطیسی
-
auscultatory triangle, triangle of auscultation
مثلث شنود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] فضایی که محدودۀ آن را ماهیچههای ذوزنقهای و پهن پشتی و کنارۀ داخلی استخوان کتف تشکیل میدهند متـ . ناحیۀ شنود auscultatory region
-
ناحیۀ شنود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] ← مثلث شنود
-
auscultatory region
ناحیۀ شنود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] ← مثلث شنود
-
bugged
تحتِ شنود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] محیطی که در آن شنودافزار نصب شده باشد
-
wiretapping
شنود خط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی، مهندسی مخابرات] کسب اطلاعات ازطریق اتصال به یک سیم یا سایر رساناهایی که برای ارتباطات به کار گرفته میشوند متـ . خطشنود
-
خطشنود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی، مهندسی مخابرات] ← شنود خط
-
شنود کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تنصت تنصتا
-
گفت و شنود
لغتنامه دهخدا
گفت و شنود. [ گ ُ ت ُ ش َ / ش ِ / ش ُ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) گفتن و شنودن . مباحثه . مکالمه . جر و بحث : تااز برای گفت و شنود است خلق راگوش سخن نیوش و زبان سخن گزار.سوزنی .عمری گذشت و گفت و شنود تو رو ندادای بی نصیب گوشم و ای بی نوا لبم . عرفی (...
-
baby-listening service
خدمات شنود کودک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] امکانی که از طریق آن پدرومادر میتوانند زمانی که در خارج از اتاق مهمانخانه هستند صدای گریۀ فرزند خود را بهوسیلۀ صدابَری که در بالای تخت کودک نصب شده است بشنوند