کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شنزار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شنزار
واژگان مترادف و متضاد
رملزار، رملستان، ماسهزار
-
واژههای همآوا
-
شن زار
فرهنگ فارسی معین
(ش ) (اِمر.) بیابان پر شن .
-
شن زار
لغتنامه دهخدا
شن زار. [ ش ِ ] (اِ مرکب ) رَمله . جداله . زمین پر از شن . ریگزار.- شن زار خان باکی قوم ؛ جائی در ساحل شرقی بحر خزر.- شن زار قزل قوم ؛ در مغرب بلخان کوچک ازنواحی شرقی بحر خزر.
-
شن زار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زمینشناسی) šenzār زمینی که در آن شن بسیار باشد؛ ریگزار.
-
جستوجو در متن
-
ماسهزار
واژگان مترادف و متضاد
شنزار، رملزار ≠ ریگزار
-
رملزار
واژگان مترادف و متضاد
رملستان، ریگزار، ریگستان، شنزار، ماسهزار
-
رملستان
واژگان مترادف و متضاد
رملزار، ریگزار، ریگستان، شنزار، ماسهزار
-
سنگلاخ
واژگان مترادف و متضاد
ریگزار، ریگستان، سنگستان، زمین پرسنگ ≠ شنزار
-
sabulous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدبخت، ریگزار، شنزار، ماسهای، ماسهدار، دارای شن ریزه
-
شن بوم
لغتنامه دهخدا
شن بوم . [ شِم ْ ] (اِ مرکب ) شنزار. ریگزار: زمینی شن بوم . (یادداشت مؤلف ).
-
فازرة
لغتنامه دهخدا
فازرة. [ زِ رَ ] (ع ص ) مؤنث فازر. رجوع به فازر شود. || (اِ) راهی که در شنزار در میان زمین های درشت به وجود آید. (از اقرب الموارد).
-
اماصری
لغتنامه دهخدا
اماصری . [ اَ ص َ ] (اِخ ) شهری است در کنار دریای سیاه در آناطولی . بجهت شنزار بودن ساحلش در نزد دریانوردان چندان مقبول نیست . اسم سابق اماصری شسام بوده است . چون اماستریس شهر مزبور را آبادان کرد بنام او اماستری و اماصری نامیده شد. (از لغات تاریخیه و...
-
شول
لغتنامه دهخدا
شول . (اِخ ) نام ایالتی است در چین و قدامة نویسد: اسکندر اکبر این شهر را فتح نمود و «شول و خمدان » را در آن بنا کرد و بعضی بر آنند که ایالت «سی بگمان -فو» همان خمدان است و مارکوارت یک جا گوید که کلمه ٔ شول ترکی ، چول بمعنی شنهای بیابان است و این کلمه...