کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شناور سبقت گیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
محل هدایت شناور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← محل هدایت
-
floating beacon, water signal
نشانفرست شناور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نشانفرستی که از آن در آبنگاری و بازرسی بستر دریا استفاده میشود و معمولاً بهوسیلۀ طناب یا زنجیر یا بافه به بستر دریا بسته میشود
-
swinging overlap
همپوشانی شناور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] همپوشانیای که طول آن بسته به شرایط بهرهبرداری انتخاب میشود و در آن نیازی به قفل کردن مسیر نیست
-
certificate of pratique, free pratique, bill of health, certificate of free pratique
گواهی سلامت شناور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] گواهیای که مسئول بهداشت یک بندر در تأیید سلامت شناور ورودی و عاری بودن از بیماریهای مسری صادر میکند
-
ship sanitation certificate, SSC, ship sanitation control certificate
گواهینامۀ بهداشت شناور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] گواهینامهای که مسئولان بهداشت بندر پس از بازرسی همۀ جوانب بهداشتی شناور صادر میکنند
-
boatel
مهمانخانۀ شناور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] نوعی کشتی که همیشه در اسکله متوقف است و از آن بهعنوان مهمانخانه/ هتل استفاده میشود متـ . هتل شناور
-
floating earthquake
زمینلرزۀ شناور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] زمینلرزهای که احتمال وقوع آن در هر نقطهای از ناحیهای مشخص یکسان فرض میشود
-
floating-cap plate, valve plate, valve tray
سینی کلاهکشناور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] سینی دارای سوراخهای بزرگ که پوشیده از کلاهکهای متحرکی است که در داخل لایۀ مایع غوطهورند و با افزایش فشار بخار بالا میروند
-
ocean station vessel, OSV
شناور ایستگاه دریایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] شناوری ویژۀ گشتزنی در محدودۀ ایستگاه دریایی که برای اندازهگیریهای جامع هواشناسی از سطح و جوّ فوقانی تجهیز شده است
-
hampered vessel
شناور جولانمحدود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شناوری که به دلایل مختلف نظیر عرض و محدودۀ ناکافی برای حرکت یا کمعمقی آب توانایی انجام حرکات و تغییر مسیر را ندارد
-
vessel not under command, NUC
شناور خارجازفرمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شناوری که تحت شرایط خاصی قادر به اجرای قوانینِ راه نیست و مطابق ضوابط باید از علائم هشداردهنده استفاده کند
-
give-way vessel, burdened vessel
شناور راهده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شناوری که مطابق با قوانینِ راه باید از مسیر شناور دیگر دور شود متـ . کشتی راهده burdened ship
-
stand-on vessel, privileged vessel
شناور راهگیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شناوری که مطابق با قوانینِ راه بر شناور راهده حق تقدم دارد و با حفظ سرعت و مسیر به راه خود ادامه میدهد متـ . کشتی راهگیر privileged ship
-
trimaran
شناور سهبدنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شناوری دارای سه بدنه که عرشهای آنها را به یکدیگر متصل میکند و قابلیت شناوری و تعادل بسیار زیادی دارد متـ . سهبدنه
-
tank vessel
شناور مایعبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← مایعبَر