کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شناور بازگردانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
salvage vessel
شناور بازگردانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شناوری مجهز به تجهیزات ویژه که از آن برای بازگردانی استفاده میکنند متـ . کشتی بازگردانی salving ship
-
واژههای مشابه
-
slick
لکۀ شناور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] لایهای از روغن یا نفت یا فاضلاب یا سایر آلایندهها که بر سطح تودههای آب شناور میشود
-
floating mark, floating point
نقطۀ شناور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] نشانهای در فضای سهبُعدی که از ترکیب سهبُعدی یک جفت عکس تشکیل میشود و در اندازهگیری مدل سهبُعدی بهعنوان نشانۀ مرجع به کار میرود
-
هتل شناور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← مهمانخانۀ شناور
-
هدایت شناور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← هدایت
-
floating crane
جرثقیل شناور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] جرثقیل نصبشده بر روی شناور برای جابهجا کردن بارهای سنگین در دریا
-
float bridge, gridiron
پل شناور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] پلی با کف تخت که دارای ریل است و از آن برای انتقال خطروها از کشتی به ساحل و برعکس استفاده میشود
-
ship's quarter, quarter 2
چارَک شناور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] حدِّفاصل پاشنه تا ورگه در هریک از دو سوی میانخط (centre line)
-
flotsam
دریاانداختۀ شناور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] دریاانداختهای که بر روی آب شناور است
-
vessel constrained by her draught
شناور آبخورتنگنا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شناوری موتوری که به دلیل اندازۀ آبخور نسبت به عمق و پهنۀ آبراه میدان عمل بسیار محدودی دارد
-
disabled vessel
شناور ازکارافتاده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شناوری که طوری آسیب دیده است که نمیتواند به سفر خود ادامه دهد
-
sailing vessel
شناور بادبانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شناوری که با بادبان و نیروی باد حرکت میکند متـ . قایق بادبانی 2 sailing boat کشتی بادبانی sailing ship
-
cargo vessel
شناور باری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] ← کشتی باری
-
stabilising float
شناور پایدارساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] هریک از شناورهای کوچکی که در دو طرف زیر بال هواگردهای آبنشین نصب میشود تا در هنگام فرود به پایداری هواگرد بر روی آب کمک کند