کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شناخت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
دید و شناخت
لغتنامه دهخدا
دید و شناخت . [ دی دُ ش ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) دیدار و دوستی . ملاقات و آشنایی : دریغ صحبت دیرین و حق دید و شناخت که سنگ تفرقه ایام در میان انداخت .سعدی .
-
identification friend or foe
رادار شناخت دوست از دشمن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] سامانهای الکترونیکی در مخابرات برای شناسایی که بهمنظور فرمان و واپایش ازطریق رادار طراحی شده است اختـ . رشداد IFF
-
جستوجو در متن
-
stylistics
سبکشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] بررسی و شناخت و شناخت علمی سبکها
-
معرفت
فرهنگ واژههای سره
شناخت
-
cognitum
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شناخت
-
noncognizable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر قابل شناخت
-
cognoscible
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل شناخت
-
nonknowledgeable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر قابل شناخت
-
uncognizable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر قابل شناخت
-
recognitory
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل شناخت
-
cognised
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شناخت
-
uncognoscible
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر قابل شناخت
-
noncognizant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر قابل شناخت
-
irrecognizability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر قابل شناخت بودن
-
عَرَفَهُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
آنان را شناخت