کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شناختیار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
synbiotic
فرزیستیار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] مکمل غذایی حاوی مواد زیستیار و کمکزیستیار
-
مهدییار
فرهنگ نامها
(تلفظ: mahdi yār) (عربی ـ فارسی) یاور مهدی ؛ (به مجاز) دوستدار و محب مهدی منتظر قائم آل محمد (ع) .
-
یزدانیار
فرهنگ نامها
(تلفظ: yazdān yār) کسی که خداوند یار و یاور اوست ؛ (در اعلام) نام یکی از مشاهیر صوفیه در قرن چهارم (هـ. ق)؛ [ابوبکر حسین بن علی یزدان یار ارموی] .
-
نیک یار
لغتنامه دهخدا
نیک یار. (ص مرکب ) مشفق . موافق . صمیم . مونس . مشفق : نوشتم یکی نامه ٔ دوست وارکه هم دوست بوده ست و هم نیک یار. دقیقی .چو سیماه برزین شنید این سخن بدو گفت کای نیک یار کهن . فردوسی .رفیقی نیک یار از لشکری به دلی آسان گذار از کشوری به .فخرالدین اسعد.
-
یار کردن
لغتنامه دهخدا
یار کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) همراه کردن . قرین کردن . موافق کردن . یکدل کردن . همداستانی کردن . اصحاب : جهودان بر وی [ عیسی ] گرد آمدند و تدبیر کشتن او کردند و این هردوس الاصغر را با خویشتن یار کردند. (ترجمه ٔ طبری بلعمی ).چو مهتر شدی کار هشیار ک...
-
کنسول یار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی. فارسی] (سیاسی) [منسوخ] konsulyār نایب کنسول؛ ویسکنسول.
-
lift truck satellite
افرازهیار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی، حملونقل ریلی] بارکفبَر کوچکی متصل به افرازۀ شاخکی با قابلیت واپایی از راهدور که برای جابهجایی بارکفها از افرازه جدا میشود و به درون بارگُنجها میرود
-
jet assist
جتیار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هوافضا] نیروی رانش کمکی علاوه بر موتور اصلی
-
probiotic
زیستیار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] غذاها یا مکملهایی که به دلیل داشتن ریزاندامگانها قادر به بازسازی یا تغییر گیاگان میکربی روده هستند و در حفظ سلامت انسان مؤثرند
-
health worker
سلامتیار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت سلامت] آن گروه از کارکنان سلامت که برای کمک به نیروی کار سلامت آموزش میبینند و فعالیت میکنند
-
best boy
برقیار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] فردی که جزء گروه فیلمبرداری است و به برقکار کمک میکند
-
dispersant
پراکنشیار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] ← عامل پراکنش
-
busboy, busser
خدمتیار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] شخصی که مسئول جمعآوری ظروف و وسایل کثیف از روی میز و ریختن آب و نوشابه برای مهمانان است
-
dyeing auxiliaries, dyeing assistants
رَزشیار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] مواد مختلفی که برای تسهیل رَزش به حمام رنگرزی (dye bath) افزوده میشود متـ . مواد تعاونی
-
auxochrome
رنگیار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] هر گروه جانشین در یک رنگزا که بر رنگ آن اثر میگذارد