کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شمنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شمنده
/šamande/
معنی
۱. ترسنده.
۲. رمنده.
۳. بوینده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شمنده
فرهنگ فارسی معین
(شَ مَ دِ) (ص فا.) 1 - رمنده ، ترسنده . 2 - بیهوش شونده . 3 - آشفته شونده .
-
شمنده
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص فا.) بوینده .
-
شمنده
لغتنامه دهخدا
شمنده . [ ش َ م َ دَ / دِ ] (نف ) مردم شجاع و دلاور. (از برهان ) (آنندراج ). || آشفته شونده . (فرهنگ فارسی معین ). || پوینده . || بیهوش شده . (برهان ). بیهوش . (آنندراج )(انجمن آرا). || بانگ و غریو برآورنده (ازتشنگی و گرسنگی ). (فرهنگ فارسی معین ). |...
-
شمنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] šamande ۱. ترسنده.۲. رمنده.۳. بوینده.
-
جستوجو در متن
-
شمند
لغتنامه دهخدا
شمند. [ ش َ م َ ] (ص ) بیهوش . (برهان ) (آنندراج ). ممکن است صورتی از شمنده یا شمیده باشد. رجوع به مصدر شمیدن شود. || (اِ) بیهوشی . (برهان ) (فرهنگ اوبهی ). || بهبود. (از برهان ) (آنندراج ). || شمن . این کلمه را به معنی ترسناک و افغان و نوحه کننده نو...