کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شمغنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شمغنده
لغتنامه دهخدا
شمغنده . [ ش َ غ َ دَ / دِ ] (نف ) گندیده . بدبوی . متعفن . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). بمعنی شماغنده است . (فرهنگ جهانگیری ). شخصی که از او بوی بد آید. (برهان ). رجوع به شمغند و شماغنده شود. || مدهوش گشته از ترس و بیم . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جه...
-
جستوجو در متن
-
شماگنده
لغتنامه دهخدا
شماگنده . [ ش َ گ َ دَ / دِ ] (ص ) شماگند. شماغند. شمغند. شمغنده . بدبوی . متعفن . || زن بدبوی (خصوصاً). (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به شماغنده شود.
-
الخن
لغتنامه دهخدا
الخن . [ اَ خ َ ] (ع ص ) مرد ختنه ناکرده . مؤنث آن لَخناء. (منتهی الارب ) (آنندراج ). پسری که ختنه ناکرده باشد. (از اقرب الموارد).ج ، لُخن (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || آنکه بن رانهای وی گندیده باشد. المنتن الارفاغ . (از اقرب الموارد)...
-
شمغند
لغتنامه دهخدا
شمغند. [ ش َ غ َ ] (ص ) زن بدبوی و گنده و متعفن . (ناظم الاطباء) (از برهان ). زن بدبو و پیر و آنرا شماغند و شماغنده نیز گفته اند. (انجمن آرا) (از آنندراج ). شماگند. لخناء. (یادداشت مؤلف ) : زن پیر و دراز و زشت و شمغندکند یکدم چو کاهی کوه الوند. راجی...
-
گنده
لغتنامه دهخدا
گنده . [ گ َ دَ / دِ ] (ص ) گندیده و عفن . فژغند. (لغت فرس ). شَماغَنده . شَمغَند. شَمغَنده . (برهان ). غَسّاق . منتن . (منتهی الارب ). متعفن : معذور است ار با تو نسازد زنت ای غرزآن گنده دهان تو و زآن بینی فرغند. عماره .به جای خشتچه گر بیست نافه بردو...