کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شمع 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
candela
شمع 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] واحد شدت نور در دستگاه بینالمللی یکاها (SI)، برابر با 1/60 شدت نور گسیلشده از یک سانتیمتر مربع تابشگر جسم سیاه، که در دمای ذوب پلاتین کار میکند
-
جستوجو در متن
-
candles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شمع ها، شمع، شمع ساختن
-
شماع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [منسوخ] šammā' شمعریز؛ شمعساز؛ شمعفروش.
-
candle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شمع، شمع ساختن
-
موم
دیکشنری فارسی به عربی
شمع , شمع العسل
-
spark plug
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شمع موتور، شمع
-
candlelight
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شمع روشن، روشنایی شمع
-
chandler
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاندلر، شمع ساز، شمع فروش
-
chandlers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاندلرها، شمع ساز، شمع فروش
-
شمعدان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] šam'dān جای شمع؛ ظرفی که در آن شمع برای روشن کردن قرار میدهند.
-
pilus
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شمع
-
luge
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شمع
-
pileups
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شمع ها
-
candlemas
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شمع ها