کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شمش (طلا و نقره و فلزات) پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شمش زر یا سیم
دیکشنری فارسی به عربی
سبيکة
-
بصورت شمش در اوردن
دیکشنری فارسی به عربی
قالب
-
جستوجو در متن
-
قالب
دیکشنری عربی به فارسی
قالب (ريخته گيري) , شمش (طلا و نقره و فلزات) , بصورت شمش در اوردن , قارچ انگلي گياهان , کپک قارچي , کپرک , کپرک زدن , قالب , کالبد , با قالب بشکل دراوردن
-
اقلیمیا
فرهنگ فارسی معین
(اِ) [ معر. ] (اِ.) = قلیمیا: خلطی که پس از گداختن طلا و نقره و دیگر فلزات در خلاص ماند و آن شامل انواع است : فضی (نقره ای )، ذهبی (طلایی )، نحاسی (مسی )، معدنی (کانی ).
-
مخراجکار
واژهنامه آزاد
مُرَصَّع کار؛ کسی که سنگهای قیمتی را در طلا و نقره یا فلزات دیگر کار می گذارد.
-
میناکاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) minākāri میناسازی؛ شغل و عمل میناکار؛ نقاشی و تزیین آبگینه یا بعضی فلزات مانند طلا و نقره با رنگهای لعابدار مخصوص؛ میناگری.
-
amalgamation pan
تشتک ملغمه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] ظرف استوانهای چدنی که در آن فلزات طلا یا نقره آسیاب میشوند و سپس با ذرات جیوه برای ملغمهسازی به کار میروند
-
شفشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] šafše ۱. شاخۀ درخت؛ شاخۀ راست و نازک.۲. شمش طلا یا نقره؛ شوشه.
-
ملقمه
لغتنامه دهخدا
ملقمه . [ م َق َ م َ / م ِ ] (از ع ، اِ) آلیاژ جیوه با فلزات است . (فرهنگ اصطلاحات علمی ). مأخوذ از عربی «ملغمه »، ترکیبی از جیوه با فلزی دیگر .(از لاروس ). ملغمه . و رجوع به ملغمه و ذیل آن شود.- ملقمه کردن ؛ روشی است برای استخراج طلا و نقره از کان...
-
قلیمیا
لغتنامه دهخدا
قلیمیا. [ ق ِ ] (معرب ، اِ) اقلیمیا و آن خلطی و دردی که بعد از گداختن طلا و نقره در خلاص میماند و سوخته ٔ فلزات دیگر را نیز گویند و بعضی ریزه ٔ زر و سیم را نیز گفته اند. (آنندراج ). رجوع به اقلیمیا شود.
-
میناسازی
لغتنامه دهخدا
میناسازی . (حامص مرکب ) صنعت مینا ساختن . نقاشی و تزیین فلزات مختلف از قبیل طلا و نقره و مس بوسیله ٔ رنگهای لعابدار مخصوص که در حرارت بسیار زیاد پخته و ثابت شود. عمل ساختن مینا. || (اِ مرکب ) محل ساختن مینا. کارگاهی که در آنجا مینا ساخته شود. میناکار...
-
پول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [یونانی] pul ۱. قطعۀ فلز از طلا یا نقره یا مس یا فلزات دیگر که از طرف دولت سکه زده شود.۲. اسکناسی که توسط دولت یا بانک ناشر اسکناس چاپ و منتشر شود.〈 پول خُرد: پول فلزی کمارزش؛ سکه.〈 پول زرد (طلا): [مجاز] سکۀ طلا.〈 پول سفید: [مق...
-
اقلیما
فرهنگ نامها
(تلفظ: eqlimā) (معرب از یونانی) (= اقلیمیا) (در قدیم) مادهای که از گداختن برخی از فلزات مانند طلا و نقره به دست میآورند ؛ (در اعلام) نام دختر آدم (ع) که به نقل تاریخ در ازدواج هابیل بود.
-
تبر
لغتنامه دهخدا
تبر. [ ت ِ ] (ع اِ) طلا و نقره یا ریزه ٔ آنها پیش از آنکه ریخته باشند و چون بریزند زر و نقره باشند. یا آنچه که از کان برآرند پیش از گداختن و در کالبد ریختن و شکسته ٔ شیشه و هر جوهر که بکار رود ازمس و روی . واحد آن تِبْرَة. (از قطر المحیط). زری که هنو...