کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شمروخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شمروخ
لغتنامه دهخدا
شمروخ . [ ش ُ ] (ع اِ) سرشاخه ٔ خرما که بر آن غوره باشد. || خوشه ٔ انگور. ج ، شَماریخ . (منتهی الارب )(آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به شمراخ شود.
-
جستوجو در متن
-
شماریخ
لغتنامه دهخدا
شماریخ . [ ش َ ] (ع اِ) ج ِ شمراخ . (ناظم الاطباء). || ج ِ شمروخ . (اقرب الموارد)(ناظم الاطباء). رجوع به شمراخ و شمروخ شود. || (اِخ ) (اصطلاح فلکی ) مجموع ستارگان صورت سبع و صورت قنطورس . (یادداشت مؤلف ). ستارگان قنطورس و شیرش را شماریخ خوانند، یعنی...
-
احمد احسائی
لغتنامه دهخدا
احمد احسائی . [ اَ م َ دِ اَ ] (اِخ ) ابن زین الدین بن ابراهیم بن صفربن ابراهیم بن داغربن رمضان بن راشدبن دهیم بن شمروخ بن ضوله . داغربن رمضان و جمله پدران او را منزل وسامان چون بادیه نشینان دیگر در کوه و بیابان بود و معرفتی چندان بمذاهب و ادیان نداش...