کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شمد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شمد
/šamad/
معنی
پارچۀ نازک سفیدی که هنگام خواب روی خود میاندازند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. چادر، سرانداز
۲. ملافه، ملحفه
دیکشنری
bedcover, counterpane, covering
-
جستوجوی دقیق
-
شمد
واژگان مترادف و متضاد
۱. چادر، سرانداز ۲. ملافه، ملحفه
-
شمد
لغتنامه دهخدا
شمد. [ ش َ م َ ] (اِ) شمذ. جنسی از نان نیکو و فراخ و سپید بود. (لغت فرس اسدی ) (از فرهنگ اوبهی ). در عربی سمید و سمیذ آمده بمعنی درمک و عثمانیان سِمِت گویند و گمان میکنم شمذ اصل این دو کلمه ٔ فارسی و ترکی باشد. مصحف سمد است . اسدی شعر رودکی را یک جا ...
-
شمد
لغتنامه دهخدا
شمد. [ ش َ م َ ] (اِ) قطیفه و پارچه ٔ نازکی از کتان که در وقت خوابیدن بر روی کشند. (ناظم الاطباء). گاز. پارچه ٔ نازک که در اعتدال هوا به جای لحاف به روی کشند. پارچه ٔ تنک پنبه ای که از آن پشه بند و روپوش تابستانی کنند و نیز خسته بندند. (یادداشت مؤلف...
-
شمد
فرهنگ فارسی معین
(شَ مَ) (اِ.) پارچة نازک سفید که هنگام استراحت روی خود اندازند.
-
شمد
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) = شمذ: نان سفید نیکو.
-
شمد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) šamad پارچۀ نازک سفیدی که هنگام خواب روی خود میاندازند.
-
جستوجو در متن
-
روانداز
لهجه و گویش تهرانی
شَمَد
-
ملافه
واژگان مترادف و متضاد
ملاف، شمد، ملحفه
-
چادر شب،()لحاف
لهجه و گویش تهرانی
شمد بزرگی با نقش شطرنجی که رختخواب را در آن می بندند
-
شمذ
لغتنامه دهخدا
شمذ. [ ش َ م َ ] (اِ) شمد. نان سفید. (ناظم الاطباء). نان سفیدنیکو و به عربی خبز. (از برهان ). رجوع به شمد شود. || لاجوردرنگ . (ناظم الاطباء) (از برهان ).
-
سرانداز
واژگان مترادف و متضاد
۱. چادر، شمد، معجر، مقصوره، مقنعه، واشام ۲. ازجانگذشته، بیباک
-
bed linen, bedclothes
ملزومات پارچهای تخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ملزومات پارچهای قابل شستوشوی تخت، مانند ملافه و شمد و روبالشی
-
شمعی پیرهن
لغتنامه دهخدا
شمعی پیرهن . [ ش َ رَ هََ ] (اِ مرکب ) قسمی از شمد زردرنگ . (ناظم الاطباء).
-
نهالچه
لغتنامه دهخدا
نهالچه . [ ن ِ / ن َ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) نهالی . زیرپوش . (آنندراج ). نهالیچه . نهالین . تشک . بستر. || لحاف و بالاپوش و شمد. (ناظم الاطباء).