کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شمایلشکنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
crashing
زمانشکنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] روشی برای فشردهسازی زمانبندی پروژه از راه کاهش دیرش فعالیتهای برنامه و افزایش منابع مورداستفاده
-
tiebreaker, tiebreak
تساویشکنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] راهی برای خروج از حالت تساوی در انتهای مسابقه
-
privacy compromise
حریمشکنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] دسترسی افراد غیرمجاز به اطلاعات شخصی یا محرمانۀ دیگران
-
breakthrough
خطشکنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آیندهپژوهی و آیندهنگری] پیشرفت مهم و ناگهانی بهویژه در حوزۀ دانش یا فن یا بروندادها که به تغییر بنیادی در وضع موجود بینجامد
-
dormancy breaking
خوابشکنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] تغییر طبیعی یا مصنوعی در رویان بذر بهمنظور تحریک آن برای جوانهزنی
-
پیمان شکنی
لغتنامه دهخدا
پیمان شکنی . [ پ َ / پ ِ ش ِک َ ] (حامص مرکب ) عمل پیمان شکن . نقض عهد. نگاه نداشتن . عهد بسته . زنهار خواری . خلف عهد. غدر. خیانت .
-
حق شکنی
لغتنامه دهخدا
حق شکنی . [ ح َ ش ِ ک َ ] (حامص مرکب ) چگونگی حق شکن .
-
دشمن شکنی
لغتنامه دهخدا
دشمن شکنی . [ دُ م َ ش ِ ک َ ] (حامص مرکب ) عمل دشمن شکن . دشمن شکری . هزیمت دادن دشمن را و مغلوب و عاجز ساختن او را. (آنندراج ) : همت او در دشمن شکنی و لذتها بر خویشتن حرام داشتی [ اردشیر ] . (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 61).
-
صف شکنی
لغتنامه دهخدا
صف شکنی . [ ص َ ش ِ / ش َ ک َ ] (حامص مرکب ) عمل صف شکن . رجوع به صف و صف شکن و صف شکستن شود.
-
بت شکنی
لغتنامه دهخدا
بت شکنی . [ ب ُ ش ِ ک َ ] (حامص مرکب ) عمل بت شکن . کسر صنم . شکستن بت . بت شکستن . عمل بت شکستن . (ناظم الاطباء).
-
قانون شکنی
دیکشنری فارسی به عربی
مخالفة
-
سوگند شکنی
دیکشنری فارسی به عربی
حنث , شجب
-
پیمان شکنی
دیکشنری فارسی به عربی
خيانة , شجب
-
عهد شکنی
دیکشنری فارسی به عربی
شجب
-
بازار شکنی
واژهنامه آزاد
قیمت شکنی.