کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شمارۀ محفوظ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
portable number
شمارۀ محفوظ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] شمارهتلفنی که در طرح شمارهگذاری ملی برای مشترکان تعیین میشود و به بهرهبردار خاصی تعلق ندارد؛ یعنی مشترکان میتوانند بهرهبردار خود را عوض کنند بیآنکه شمارهتلفنشان عوض شود
-
واژههای مشابه
-
شماره
واژگان مترادف و متضاد
تعداد، حساب، دانه، رقم، عدد، عده، نمره
-
شماره
لغتنامه دهخدا
شماره . [ ش ُ رَ / رِ ] (اِ) تعداد. اندازه . حساب . (ناظم الاطباء). عدد. عد. شمار. شمارش . (یادداشت مؤلف ).- از شماره برون شدن ؛ بی حد و حساب شدن . بیرون از اندازه و حساب گشتن : فضل ترا همی نبود منتهی پدیدآنرا که از شماره برون شد چه منتهی است . فرخ...
-
شماره
فرهنگ فارسی معین
(شُ رَ یا رِ) (اِ.) 1 - عدد، شمار. 2 - عددی که نماد و نشانة چیزی است . 3 - عددی که نوبت یا رتبة کسی یا چیزی را نشان دهد. 4 - عددی که اندازة چیزی را نشان دهد. 5 - هر واحد از روزنامه ، مجله و مانند آن .
-
شماره
دیکشنری فارسی به عربی
عدد , قضية
-
reference number
شمارۀ مرجع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ← شمارۀ دادهنامه
-
شماره زن
لغتنامه دهخدا
شماره زن . [ ش ُ رَ / رِ زَ ] (نف مرکب ) شماره زننده . || (اِ مرکب ) آلتی است فلزی که به وسیله ٔ آن پس از چاپ کردن اوراق شماره زده میشود. در قسمت بالای آن دستگیره ای فنری است که اگر آنرا با دست به طرف پایین فشار دهیم به وسیله ٔ شماره های فلزی که در د...
-
شماره زنی
لغتنامه دهخدا
شماره زنی . [ ش ُ رَ / رِ زَ ] (حامص مرکب ) عمل شماره زدن به وسیله ٔ شماره زن . (فرهنگ فارسی معین ). شماره زدن برصفحات کتاب و دفتر و جز آن . رجوع به شماره زن شود.
-
شماره گاه
لغتنامه دهخدا
شماره گاه . [ ش ُ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) شمارگاه . (ناظم الاطباء). رجوع به شمارگاه شود.
-
شماره گیر
لغتنامه دهخدا
شماره گیر. [ش ُ رَ / رِ ] (نف مرکب ) شمارگیر. شماره گر. حاسب . محاسب . حسیب . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شمارگیر شود.
-
phoneword, vanity number
حرفشماره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نام یا حروفی که بهجای شمارۀ تلفن به کار میرود و معمولاً برای صاحب شماره معنای خاصی دارد
-
volume number
شمارۀ جلد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] شمارهای که به نشانۀ بازیابی اضافه میشود تا شمارۀ جلدها یا مجلدات یک اثر یا یک مجموعه از یکدیگر متمایز شوند
-
gate position, gate number
شمارۀ دروازه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] عدد مربوط به دروازهای خاص که به یک پرواز اختصاص یابد
-
access number
شمارۀ دسترسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] شمارۀ تلفنی که با شمارهگیری آن میتوان به رسای محلی متصل شد