کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شمارکار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شمارکار
لغتنامه دهخدا
شمارکار. [ ش ُ ] (اِ مرکب ) آخرین محکمه ٔ قضاوت . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
شمارگر
لغتنامه دهخدا
شمارگر. [ ش ُ گ َ ] (ص مرکب ) شمارنده . محاسب . حسیب . حاسب . (یادداشت مؤلف ). شمارگیر. || دانشمند حساب و عدد.(یادداشت مؤلف ). رجوع به شمارکار و شمارگیر شود.
-
شمارگاه
لغتنامه دهخدا
شمارگاه . [ ش ُ ] (اِ مرکب ) موقف . مقام . (یادداشت مؤلف ). || دفترخانه . (ناظم الاطباء). || دیوان محاسبات . (یادداشت مؤلف ). آخرین محکمه ٔ قضاوت . (ناظم الاطباء) : کاشکی تا من خاک بودمی ... و مرا به شمارگاه نیاوردندی . (تفسیر ابوالفتوح رازی ج 5 ص ...