کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شلنگ ترمز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
brake hose
شلنگ ترمز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] بخشی از اتصال شلنگ ترمز که تکمیلکنندۀ لولۀ ترمز سراسری در قطار است
-
واژههای مشابه
-
شِلِنگ
لهجه و گویش بختیاری
šeleng گام، قدم بلند.
-
شِلِنگ
لهجه و گویش تهرانی
قدم بلند، ساق پا از ران تا انگشتان. مسافت بین دو قدم
-
شلنگ تخته ،()انداختن،شلنگ انداختن
لهجه و گویش تهرانی
تند راه رفتن و جست و خیز،گام بلند
-
تخته شلنگ
لغتنامه دهخدا
تخته شلنگ . [ ت َ ت َ / ت ِ ش َ/ ش ِ ل َ ] (اِ مرکب ) ورزش کشتی گیران است که هفت هشت تخته به دیوار قائم کرده و زنگها بسته بوضع معهود بر آن شلنگ زنند. (غیاث اللغات ). تخته شلنگ زدن ، شلنگ تخته زدن ؛ نوعی از ریاضت کشتی گیران و آن چنانست که تخته را به د...
-
شلنگ انداختن
لغتنامه دهخدا
شلنگ انداختن . [ ش َ ل َ / ش ِ ل ِ / ل َ اَ ت َ] (مص مرکب ) دویدن یا راه رفتن سریع با گامهای بلند. (فرهنگ لغات عامیانه ). با گامهای بزرگ پای اندازان رفتن . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به شلنگ اندازی شود.
-
شلنگ برداشتن
لغتنامه دهخدا
شلنگ برداشتن . [ ش َ ل َ / ش ِ ل ِ / ل َ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) شلنگ انداختن . (فرهنگ لغات عامیانه ). با قدمهای بسیار بلند رفتن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شلنگ انداختن شود.
-
شلنگ زدن
لغتنامه دهخدا
شلنگ زدن . [ ش َ ل َ / ش ِ ل ِ / ل َ زَ دَ ] (مص مرکب ) با پا زدن . لگد زدن . شلنگ انداختن : کدام صاحب آن صاحبی که دور عنانش به پشتهای فلک میزند شلنگ ستاره . حکیم زلالی (از آنندراج ).... و در بحر حیرت شلنگ میزدند. (تاریخ گلستانه ).پیک گردون کش ز انجم...
-
شلنگ انداز
لغتنامه دهخدا
شلنگ انداز. [ ش َ ل َ / ش ِ ل ِ / ل َ اَ ] (نف مرکب ) آنکه با گامهای بلند رود. (یادداشت مؤلف ).- شلنگ اندازان رفتن ؛ شلنگ انداز رفتن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ترکیب زیر شود.- شلنگ انداز رفتن ؛ با قدمهای بسیار بلند رفتن . (یادداشت مؤلف ). رجوع ب...
-
شلنگ اندازی
لغتنامه دهخدا
شلنگ اندازی . [ ش َ ل َ / ش ِ ل ِ /ل َ اَ ] (حامص مرکب ) رفتن با گامهای بلند و پای انداز. (از یادداشت مؤلف ). رجوع به شلنگ انداختن شود.
-
شلنگ تخته
لغتنامه دهخدا
شلنگ تخته . [ ش َ ل َ / ش ِ ل ِ / ل َ ت َ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح ورزشی ) قسمی از مشق کشتی گیری . (ناظم الاطباء). اصلاً نوعی حرکت ورزشی در زورخانه بوده است که به ترتیب خاص بر روی تخته ای که بدین منظور ساخته شده بوده ، شلنگ می انداخته اند. اما ...
-
شلنگ برداشتن
دیکشنری فارسی به عربی
شذب
-
شلنگ زدن
دیکشنری فارسی به عربی
خطوة واسعة
-
شلنگ انداختن
دیکشنری فارسی به عربی
قفز