کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شلنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شلنگ
/šelang/
معنی
= شیلنگ
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پا، جست، قدم
دیکشنری
stalk
-
جستوجوی دقیق
-
شلنگ
واژگان مترادف و متضاد
پا، جست، قدم
-
شلنگ
فرهنگ فارسی معین
(شَ لَ) (اِ.) 1 - گام بلند. 2 - نوعی جست و خیز با گام های بلند به هنگام راه رفتن . ؛ ~تخته انداختن الف - با حرکات بی قاعده و مستانه بالا و پایین جستن ، رقص شتری کردن . ب - ول گشتن و همه جا رفتن .
-
شلنگ
لغتنامه دهخدا
شلنگ . [ ش َ ل َ / ش ِ ل ِ / ل َ ] (اِ) برجستگی و فروجستگی شاطران از برای ورزش . (ناظم الاطباء) (از برهان ) (از آنندراج ) (از انجمن آرا). برجستن از جایی به جایی . (غیاث ). || (شاید از شاه بمعنی بزرگ و لنگ بمعنی پای از بن ران تا نوک پنجه ). گام فراخ ....
-
شلنگ
لغتنامه دهخدا
شلنگ . [ ش ِ / ش َ ل َ ] (اِ) ران آدمی و بدین معنی مزید علیه شل است . (آنندراج ). || مسافت مابین دو قدم . (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ). || برجستن . (آنندراج ).
-
شلنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از آلمانی] šelang = شیلنگ
-
شلنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عامیانه] še(a)lang نوعی جستوخیز و برداشتن گامهای بلند هنگام راه رفتن؛ جستوخیز؛ شلنگتخته.〈 شلنگ انداختن: (مصدر لازم) [عامیانه]۱. جستوخیز کردن.۲. قدم بلند برداشتن.
-
شلنگ
دیکشنری فارسی به عربی
خرطوم
-
واژههای مشابه
-
شِلِنگ
لهجه و گویش بختیاری
šeleng گام، قدم بلند.
-
شِلِنگ
لهجه و گویش تهرانی
قدم بلند، ساق پا از ران تا انگشتان. مسافت بین دو قدم
-
شلنگ تخته ،()انداختن،شلنگ انداختن
لهجه و گویش تهرانی
تند راه رفتن و جست و خیز،گام بلند
-
brake hose
شلنگ ترمز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] بخشی از اتصال شلنگ ترمز که تکمیلکنندۀ لولۀ ترمز سراسری در قطار است
-
تخته شلنگ
لغتنامه دهخدا
تخته شلنگ . [ ت َ ت َ / ت ِ ش َ/ ش ِ ل َ ] (اِ مرکب ) ورزش کشتی گیران است که هفت هشت تخته به دیوار قائم کرده و زنگها بسته بوضع معهود بر آن شلنگ زنند. (غیاث اللغات ). تخته شلنگ زدن ، شلنگ تخته زدن ؛ نوعی از ریاضت کشتی گیران و آن چنانست که تخته را به د...
-
شلنگ انداختن
لغتنامه دهخدا
شلنگ انداختن . [ ش َ ل َ / ش ِ ل ِ / ل َ اَ ت َ] (مص مرکب ) دویدن یا راه رفتن سریع با گامهای بلند. (فرهنگ لغات عامیانه ). با گامهای بزرگ پای اندازان رفتن . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به شلنگ اندازی شود.
-
شلنگ برداشتن
لغتنامه دهخدا
شلنگ برداشتن . [ ش َ ل َ / ش ِ ل ِ / ل َ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) شلنگ انداختن . (فرهنگ لغات عامیانه ). با قدمهای بسیار بلند رفتن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شلنگ انداختن شود.