کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شلم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شلم
/šalam/
معنی
= شلغم
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شلم
لغتنامه دهخدا
شلم . [ ش َ ] (اِ) پای افزار مسافر و کفش مسافر. (ناظم الاطباء) (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (آنندراج ) (از انجمن آرا). || چکمه . (ناظم الاطباء).
-
شلم
لغتنامه دهخدا
شلم . [ ش َ ل َ] (اِ) شلغم . (ناظم الاطباء) (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از انجمن آرا) (آنندراج ). رجوع به شلغم شود.
-
شلم
لغتنامه دهخدا
شلم . [ ش َ ل َم م / ش َ ل َ / ش َ ل ِ ] (اِخ ) اورشلیم و بیت المقدس . (ناظم الاطباء). نام بیت المقدس و در آن لغات است (و آن ممنوع الصرف است از جهت علمیت و عجمة) و آن به عبرانی اورشلیم است . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به اورشلیم و بیت المقدس ...
-
شلم
لغتنامه دهخدا
شلم . [ ش ِ ل ِ / ش ِ ] (اِ) صمغ و انگوم درخت . (ناظم الاطباء). به نظر من به فتح اول و دوم است ، زیرا دهی است بدین نام که صمغ کتیرای فراوان دارد و آن را شلم زارنامند. (یادداشت مؤلف ). بمعنی صمغ است خواه صمغ عربی باشد و خواه غیر عربی . (از برهان ) (ا...
-
شلم
لغتنامه دهخدا
شلم . [ ش ِل ْ ل َ ] (ع اِ) شراره ٔ خشم و غضب و مانند آن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
-
شلم
لغتنامه دهخدا
شلم . [ ش ُ ل ُ ] (اِ) اشتلم . تندی و غلبه و به زورو ستم چیزی گرفتن از کسی . (از برهان ) (ناظم الاطباء). اشتلم . (از فرهنگ جهانگیری ). رجوع به اشتلم شود.
-
شلم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] šalam = شلغم
-
واژههای مشابه
-
کلم شلم
لغتنامه دهخدا
کلم شلم . [ ک َ ل َ ش َ ل َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) گوشتی بسیار و لرزان بر تن آدمی . گوشت بسیار و لرزنده بر روی یکدیگر در بدن شخص فربه و بیشتر زنان . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || (ص مرکب ) فربه با گوشتی لطیف و سفید (زن ). سخت فربه و سفید. فربه با ...
-
شلم شوربا
فرهنگ فارسی معین
(شَ لَ) (ص مر.) (عا.) درهم و برهم ، آشفته .
-
شلم شوربا
لغتنامه دهخدا
شلم شوربا. [ ش َ ل َ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) شلم شوروا. (یادداشت مؤلف ). رجوع به شلم شوروا شود.
-
شلم شوروا
لغتنامه دهخدا
شلم شوروا. [ ش َ ل َ شورْ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) شلغم شوربا. معنی اصلی آن آش شلغم است . (فرهنگ لغات عامیانه ). شوربا که شلغم در آن کنند. (یادداشت مؤلف ). || کار یا نوشته ٔ سخت درهم ریخته و بی ترتیب و نظم . (یادداشت مؤلف ). چیز درهم ریخته ، ...
-
شلم شوفته
لغتنامه دهخدا
شلم شوفته . [ ش َ ل َ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح عامیانه ). شلم شوروا. (فرهنگ لغات عامیانه ). رجوع به شلم شوروا شود.
-
شلم صنوبر
لغتنامه دهخدا
شلم صنوبر. [ ش َ ل َ ص َ ب َ ] (اِمرکب ) راتینج . (ریاض الادویة). رجوع به راتینج شود.
-
شلم کلم
لغتنامه دهخدا
شلم کلم . [ ش َ ل َ ک َ ل َ ] (اِ مرکب ، از اِتباع ) گوشت سپید بسیار لطیف و جنبان و بر هم افتاده بر تن زن و غیره . (یادداشت مؤلف ).