کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شلفه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شلفه
لغتنامه دهخدا
شلفه . [ ش َ ف َ / ف ِ ] (اِ) شلفینه . شرم زن . (ناظم الاطباء).
-
شلفه
لغتنامه دهخدا
شلفه . [ ش ِ ف َ / ف ِ ] (اِ) شلفا. شلغه . (ناظم الاطباء). رجوع به شلفا و شلفه شود.
-
جستوجو در متن
-
شلفینه
لغتنامه دهخدا
شلفینه . [ ش َ / ش ُ ن َ / ن ِ ](اِ) شلفه . (ناظم الاطباء). شرم زنان را گویند و به ضم اول هم گفته اند. (آنندراج ) (برهان ). بمعنی شلفیه است . (فرهنگ جهانگیری ). رجوع به شلفه و شلفیه شود.
-
شلفا
لغتنامه دهخدا
شلفا. [ ش ِ ] (اِ) شلفه . شلغه . چنگالی که بدان یونجه و یا غله را دسته کنند. (ناظم الاطباء). رجوع به شلغه شود.
-
شلفیه
لغتنامه دهخدا
شلفیه . [ ش َ ی َ / ی ِ ] (اِ) شرم زن .(از ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری ) (از آنندراج )(از انجمن آرا) (از برهان ). رجوع به شلفه و شلفینه شود. || نام دو تن هرزه کار که در قوت شهوانی مشهور بوده اند. (آنندراج ) (انجمن آرا) : شد ز جان شلفیه غلام او ر...