کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شلاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
شلاغ
لغتنامه دهخدا
شلاغ . [ ش َل ْ لا ] (از ع ، اِ)شلاق . تازیانه . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شلاق شود.
-
جستوجو در متن
-
whiplash
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شلاق زدن، شلاق، هر چیزی شبیه شلاق
-
whippiest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شلاق زدن، شبیه شلاق، فنری
-
whippy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شلاق زدن، شبیه شلاق، فنری
-
cat
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گربه، شلاق زدن، قی کردن، شلاق لنگر برداشتن
-
catted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلخ، شلاق زدن، قی کردن، شلاق لنگر برداشتن
-
horsewhips
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسب سواری، شلاق، قمچی، شلاق زدن، تنبیه کردن
-
blackjacks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جادوگرها، چماق یا شلاق چرمی، با چماق یا شلاق زدن
-
whip top
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شلاق بالا
-
whip through
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شلاق را از طریق
-
قییش
لهجه و گویش تهرانی
شلاق
-
lash
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لش، شلاق، ضربه، تازیانه، تسمه، طعنه، شلاق خوردن، سخت شلاق زدن، سخت زدن
-
lashed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرچنگ، شلاق خوردن، سخت شلاق زدن، سخت زدن
-
catting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گرده افشانی، شلاق زدن، قی کردن، شلاق لنگر برداشتن