کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شلاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شلاق
/šallāq/
معنی
تازیانه؛ تازیانه که از تسمه درست میکنند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تازیانه، قمچی
برابر فارسی
تازیانه
فعل
بن گذشته: شلاق زد
بن حال: شلاق زن
دیکشنری
cowhide, lash, leather, scourge, whip
-
جستوجوی دقیق
-
شلاق
واژگان مترادف و متضاد
تازیانه، قمچی
-
شلاق
فرهنگ واژههای سره
تازیانه
-
شلاق
فرهنگ فارسی معین
(شَ لّ) [ تر. ] 1 - (اِ.) تازیانه . 2 - (ص .) شوخ . 3 - مفسد.
-
شلاق
لغتنامه دهخدا
شلاق . [ ش َ ] (ع ص ) گستاخ . جسور. بی ادب . (ناظم الاطباء). || (اِ) چماق . (آنندراج ). || عصا. || تازیانه . شلاق . (ناظم الاطباء). رجوع به شَلاّ ق شود.
-
شلاق
لغتنامه دهخدا
شلاق . [ ش َل ْ لا ] (از ع ، اِ)تازیانه ای که از چرم سازند. (ناظم الاطباء). تازیانه . قمچی . سوط. مقرعه . از ماده ٔ شلق عربی بمعنی تازیانه زدن آمده است ، لیکن در عربی بدین صورت بمعنی زنبیل گدایان است ؛ از این رو گمان می کنم بمعنی تازیانه یامصنوع فارس...
-
شلاق
لغتنامه دهخدا
شلاق . [ ش َل ْ لا ] (ع اِ) زنبیل گدایان و مسکینان و سائلان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).- شلاق درآوردن ؛ گدایی کردن وسؤال نمودن . (ناظم الاطباء).- || سخت رویی کردن در سؤال . || خریطه ٔ کوچک . (ناظم الاطباء).
-
شلاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] šallāq تازیانه؛ تازیانه که از تسمه درست میکنند.
-
واژههای مشابه
-
شلاقزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ← درخت شلاقزن
-
شلاق کش
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ یا کِ) [ تر - فا. ] (ق مر.) (عا.) سریع .
-
شلاق کش
لغتنامه دهخدا
شلاق کش . [ ش َل ْ لا ک َ / ک ِ ] (ق مرکب ) سریع. (یادداشت مؤلف ). تند و تیز. چهارنعل . بیان حرکت سریع سوار که بر اسب تازیانه زنان تازد.- شلاق کش راندن ؛ شلاق کش رفتن . (فرهنگ لغات عامیانه ). رجوع به ترکیب شلاق کش رفتن شود.- شلاق کش رفتن ؛ تند و س...
-
whip 1
درخت شلاقزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] درختی باریک که براثر وزش باد به نوسان درمیآید و به تاج درختان مجاور آسیب میرساند متـ . شلاقزن
-
ترکه و شلاق
فرهنگ گنجواژه
وسائل تنبیه .
-
چوب و شلاق
فرهنگ گنجواژه
تنبیه
-
حبس و شلاق
فرهنگ گنجواژه
مجازات.