کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شلائین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شلائین
لغتنامه دهخدا
شلائین . [ ش َ ] (ترکی ، ص ، اِ) مبرم و سخت درگیرنده . (آنندراج ) (از غیاث ) : خار این وادی شلائین تر ز خون ناحق است از علایق چیدن دامان رغبت سهل نیست . صائب تبریزی (از آنندراج ).تا به آن حسن شلائین سر و کار است مرادست بر هرچه زنم دامن یار است مرا. م...
-
جستوجو در متن
-
شلائینی
لغتنامه دهخدا
شلائینی . [ ش َ ] (حامص ) شوخی . || چسبیدگی به کاری . (آنندراج ) (غیاث ). رجوع به شلائین و شلایینی شود.
-
شلایین
لغتنامه دهخدا
شلایین . [ ش َ ] (ترکی ، اِ) ابرام و تقاضا بطور افراط. (ناظم الاطباء). || (ص ) شخصی را گویند که در ابرام افراط کند. (برهان ). رجوع به شلائین شود.
-
شیشه جانی
لغتنامه دهخدا
شیشه جانی . [ شی ش َ / ش ِ ] (حامص مرکب ) حالت و صفت شیشه جان . نازک مزاجی . (یادداشت مؤلف ) : سالم از سنگلاخ تن یک باربا همه شیشه جانی آمده ام . صائب تبریزی (از آنندراج ).از کمان نرم بر من زور چندین می رودشیشه جانیهای من دارد شلائین دست را. صائب تب...