کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شقیق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شقیق
/šaqiq/
معنی
برادر.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شقیق
فرهنگ فارسی معین
(شَ) [ ع . ] (ص .) 1 - آن چه که از میان دو نیمه شده ، هر یک از آن دو شقیق دیگری است . 2 - برادر ابی و امی . 3 - نظیر، مثل .
-
شقیق
لغتنامه دهخدا
شقیق . [ ش َ ] (اِخ ) ابن سلمه . ابووائل اسدی کوفی . از مخضرمین است که پیامبر(ص ) را درک کرد ولی آن حضرت را ندید و هیچ از وی نشنید. (از منتهی الارب ). رجوع به ابووائل و همچنین عیون الاخبار ج 2ص 356 و صفةالصفوة ج 3 ص 14 و تاریخ گزیده ص 246 شود.
-
شقیق
لغتنامه دهخدا
شقیق . [ ش َ ] (اِخ ) ابوعلی شقیق . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ابوعلی شقیق و شقیق بلخی شود.
-
شقیق
لغتنامه دهخدا
شقیق . [ ش َ ] (اِخ ) نام آبی . (ناظم الاطباء). آبی است ازآن ِ بنی اُسیدبن عمروبن تمیم . (از معجم البلدان ). || نام شمشیری . (ناظم الاطباء).
-
شقیق
لغتنامه دهخدا
شقیق . [ ش َ ] (ع ص ، اِ) چاک شده و نیمه شده ٔ هر چیزی که دو نیمه شود، هر نیمه شقیق است مر دیگری را. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). نیمه . (یادداشت مؤلف ). || نظیر. (فرهنگ فارسی معین ) (یادداشت مؤلف ). مثل . (فرهن...
-
شقیق
لغتنامه دهخدا
شقیق . [ ش َ] (اِخ ) نام قلعه ای بوده در حدود عسقلان که صلاح الدین ایوبی پس از فتح مکه در اواخر قرن ششم هجری آن قلعه را گشود و کوتوال قلعه به حضور وی رسید و با سخنان ظاهرآراسته اظهار بندگی و اطاعت کرد و او را بفریفت .صلاح الدین او را بخشود و دستور خو...
-
شقیق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] šaqiq برادر.
-
واژههای مشابه
-
شقیق بلخی
لغتنامه دهخدا
شقیق بلخی . [ ش َ قی ق ِ ب َ ] (اِخ ) ابوعلی شقیق بن ابراهیم بلخی . (یادداشت مؤلف ). عارف معروف (مقتول 194 هَ . ق .). وی نزدقاضی ابویوسف فقه آموخت و از طریق ابوهاشم ذهلی والی روایت کرد، و بیست سال در فهم معانی آیات قرآنی کوشید. او توبه کرد و به ریاض...
-
شقیق بن ثور
لغتنامه دهخدا
شقیق بن ثور.[ ش َ قی ق ِ ن ِ ث َ ] (اِخ ) یکی از سران سپاه حضرت علی علیه السلام . در جنگ صفین با اشعث بن قیس و دیگران همداستان شد و حضرت علی را به صلح با معاویه وادار کردند. (از حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 561). مردی بوده از بنی ذهل بن ثعلبه که چهل سال ب...
-
جستوجو در متن
-
حنان
واژگان مترادف و متضاد
۱. بخشاینده، بخشنده، رحمان ۲. مهربان، رحیم، شقیق
-
شقیقی
لغتنامه دهخدا
شقیقی . [ ش َ ] (ص نسبی ) منسوب است به شقیق که انتساب اجدادی است . (از انساب سمعانی ).
-
شیبان
لغتنامه دهخدا
شیبان . [ ش َ ] (اِخ ) ابن زهیربن شقیق ... محدث است . رجوع به ابوالعوام شود.
-
ابوزید
لغتنامه دهخدا
ابوزید. [ اَ زَ ] (اِخ ) محدث است . او از زریق و از او عبداﷲبن ابی شقیق روایت کند.