کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شقیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شقیر
لغتنامه دهخدا
شقیر. [ش ُ ق َ ] (اِخ ) نعوم بک ، از خانواده ٔ شقیر و از مردم شویفات است . تحصیلات خود را در دانشگاه آمریکایی بیروت بپایان رسانید و سپس بمصر آمد و در حکومت سودان به خدمت پرداخت و در ارتش سودان به مقامات بلندی نایل آمد. بسال 1922 م . در قاهره درگذشت ....
-
شقیر
لغتنامه دهخدا
شقیر. [ش ُ ق َ ] (ع اِ) نوعی از آفتاب پرست یا از ملخ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
شقیر
لغتنامه دهخدا
شقیر. [ ش َ ] (اِخ ) اصبرافندی . او راست : تربیة دودالقز (پرورش کرم ابریشم ) چ لبنان 1899 م . (از معجم المطبوعات مصر).
-
شقیر
لغتنامه دهخدا
شقیر. [ ش َ ] (اِخ ) سعیدافندی . او راست : 1- التقدم الذاتی فی الطریقة الشتکدیة. چ 1899 م . 2- طیب العرف فی فن الصرف چ بیروت 1888 م . (از معجم المطبوعات مصر).
-
شقیر
لغتنامه دهخدا
شقیر. [ ش ُ ق َ ] (اِخ ) شاکربن مغامس بن محفوظبن صالح شقیر لبنانی شویفاتی . به سال 1850 م . در شویفات بدنیا آمد. وی شاعری خوش ذوق و بلندطبع بود و در تألیف دایرةالمعارف بستانی و همچنین با اکثر جراید سوریه همکاری کرد و در سال 1895 م . به مصر آمد و مجل...
-
واژههای مشابه
-
ابن شقیر
لغتنامه دهخدا
ابن شقیر. [ اِ ن ُ ؟ ] (اِخ ) ابوبکر عبداﷲبن محمدبن شقیر نحوی . او مذهب بصری و کوفی راآمیخته داشت و کتاب مختصر نحو و کتاب المقصور والمدود و کتاب المذکر و المؤنث از اوست . (ابن الندیم ).
-
شقیر خادم
لغتنامه دهخدا
شقیر خادم . [ ش ُ ق َ رِ دِ ] (اِخ ) یکی از خوشنویسان معروف در خط عربی و او مملوک مؤدب القاسم بن المنصور و از شاگردان اسحاق بن حماد بود. (از ابن الندیم ).
-
واژههای همآوا
-
شغیر
لغتنامه دهخدا
شغیر. [ ش ِغ ْ غی ] (ع ص ) بدخوی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
ابوبکر
لغتنامه دهخدا
ابوبکر. [ اَ بو ب َ ] (اِخ ) کنیت عبداﷲبن محمدبن شقیر نحوی . رجوع به ابن شقیر... شود.
-
شقیری
لغتنامه دهخدا
شقیری . [ ش ُ ق َ ] (ص نسبی ) منسوب است به شقیر که نام اجدادی است . (از انساب سمعانی ).
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن الحسین بن العباس بن الفرج النحوی مکنی به ابوبکر و معروف به ابن شقیر. او بروایت کتب واقدی بواسطه احمدبن عبید مشهور است و وفات او در صفر سال 317 هَ . ق . بروزگار المقتدر بود. وی در طبقه ٔ ابوبکر سراج است و تصانیفی دارد، از ج...
-
عمار
لغتنامه دهخدا
عمار. [ ] (اِخ ) نام یکی از مشهورترین قبایل زیدیة در بلاد قعطیة، واقع در جنوب شبه جزیره ٔ عرب است . (از معجم قبائل العرب عمر رضا کحالة ج 2 ص 821 از تاریخ سینا تألیف نعوم شقیر ص 667).