کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شقران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شقران
لغتنامه دهخدا
شقران . [ ش ِ ] (ع اِ) لاله .(منتهی الارب ) (آنندراج ). || مرغی است که زراعت را می خورد و از بین می برد. (از اقرب الموارد). || گیاهی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
شقران
لغتنامه دهخدا
شقران . [ ش ُ ] (اِخ ) مولای نبی (ص ) است ، نام وی صالح . (ازحبیب السیر چ سنگی تهران ج 1 ص 145 و 184). و رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 259 و 260 و فهرست تاریخ گزیده و اعلام زرکلی و فهرست ج 2 حبیب السیر چ خیام شود.
-
واژههای مشابه
-
صالح شقران
لغتنامه دهخدا
صالح شقران . [ ل ِ ح ِ ش َ ] (اِخ ) مولی رسول اﷲ (ص ). گویند نام وی صالح بن عدی است . مصعب گوید: وی حبشی بود و گویندعبدالرحمن بن عوف او را به پیغمبر (ص ) بخشید و گویندپیغمبر (ص ) او را از عبدالرحمن خرید و پس از جنگ بدر آزاد ساخت و گویند پیغمبر او و ا...
-
جستوجو در متن
-
صالح
لغتنامه دهخدا
صالح . [ ل ِ ] (اِخ )ابن عدی ، ملقب به شقران . رجوع به صالح شقران شود.
-
شقراء
لغتنامه دهخدا
شقراء. [ ش َ ] (ع ص ) مؤنث اشقر. زن سرخ و سپید. ج ، شُقْر، شُقْران . (ناظم الاطباء).
-
طلیاطة
لغتنامه دهخدا
طلیاطة. [ طَل ْ طَ ] (اِخ ) ناحیتی است به اندلس از اعمال استجة نزدیک قرطبة... و حمادبن شقران بن حماد الاستجی الطیالسی مکنی به ابومحمد متوفی بسال 354 هَ . ق . و مدفون به طلیطلة منسوب بدانجاست ، اسماعیل و ابن شمر از وی روایت حدیث کنند. (معجم البلدان ).
-
قثم
لغتنامه دهخدا
قثم . [ ق ُ ث َ ] (اِخ ) ابن عباس بن عبدالمطلب صحابی است . و قثم از قاثم معدول است . (منتهی الارب ). قثم بن عباس هاشمی از امیرانی است که عم وی علی بن ابیطالب او را به حکومت مدینه برگزید. وی تا زمان قتل علی علیه السلام در آن منصب بود. پس به سمرقند رفت...
-
شقر
لغتنامه دهخدا
شقر.[ ش َ ق ِ ] (ع اِ) لاله . (منتهی الارب ) (آنندراج ). لاله و شقایق . ج ، شُقْران ، شُقّار، شُقاری ̍، شَقاری ̍. (از ناظم الاطباء). شقایق است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). شقایق نعمان است . (از اقرب الموارد) (از مخزن الادویه ). لاله ٔ کوهی . (غیاث ). شقای...
-
محمد
لغتنامه دهخدا
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) (ص ) ابن عبداﷲبن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصی بن کلاب بن مرةبن کعب بن لوی بن غالب بن فهربن مالک بن نصربن کنانةبن خزیمةبن مدرکةبن الیاس بن مضربن نزاربن معدبن عدنان ، مکنی به ابوالقاسم پیغمبر اسلام . مادر آن حضرت ...
-
لاله
لغتنامه دهخدا
لاله .[ ل َ / ل ِ ] (اِ) معمولا گلهای پیازداری را گویند که نام علمی آنها تولیپا و از خانواده ٔ لیلیاسه و آن از دسته ٔ سوسن ها و از تیره ٔ سوسنی هاست و کاسه و جام آن تشکیل جامی قشنگ و کامل میدهد. (گیاه شناسی گل گلاب ص 281). انواع لاله های وحشی در ایرا...