کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شقاوة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شقاوة
لغتنامه دهخدا
شقاوة. [ ش َ / ش ِ وَ ] (ع اِمص ) شقاوه . بدبختی . ضد سعادت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بدبختی . شقاء. شقوة. (مهذب الاسماء). بدبختی .(دهار) (ترجمان القرآن ص 62). و رجوع به شقاوت شود.
-
شقاوة
لغتنامه دهخدا
شقاوة. [ ش َ / ش ِ وَ ] (ع مص )مصدر به معنی شقا و شقاء. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بدبخت شدن . (دهار) (المصادر زوزنی ) (منتهی الارب ). و رجوع به شقا و شقاء شود.
-
واژههای همآوا
-
شقاوت
واژگان مترادف و متضاد
بداقبالی، بدبختی، بیرحمی، شوربختی، قساوت، نکبت، نگونبختی ≠ سعادت
-
شقاوت
فرهنگ فارسی معین
(شَ وَ) [ ع . شقاوة ] 1 - (مص ل .) بدبخت شدن .2 - (اِمص .)بدبختی .3 - سخت - دلی .
-
شقاوت
لغتنامه دهخدا
شقاوت . [ ش َ / ش ِ وَ ] (از ع ، اِمص ) نکبت و خواری و بدبختی و پریشانی . (ناظم الاطباء). بدبختی . (غیاث اللغات ). شقا. شقاء. شقو. شقوت . شقوة. عسر.شدت . سختی . نکبت . بداختری . مقابل سعادت . خلاف سعادت .نقیض سعادت . مقابل نیک اختری . (یادداشت مؤلف ...
-
شقاوت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: شقاوة] še(a)qāvat ۱. سختدلی.۲. [مقابلِ سعادت] [قدیمی] بدبختی.۳. [قدیمی] بدبخت شدن.
-
شقاوت
واژهنامه آزاد
بدبختی ، سنگدلی
-
جستوجو در متن
-
شقاوت
فرهنگ فارسی معین
(شَ وَ) [ ع . شقاوة ] 1 - (مص ل .) بدبخت شدن .2 - (اِمص .)بدبختی .3 - سخت - دلی .
-
شقوة
لغتنامه دهخدا
شقوة. [ ش َ ق ْ / ش ِ ق ْ وَ ] (ع مص ) شقا. شقاء. شقاوة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). بدبخت شدن . (آنندراج ). رجوع به شقا و شقاء شود.
-
شقاء
لغتنامه دهخدا
شقاء. [ ش َ ] (ع مص ) شقا. بدبخت شدن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (دهار) (المصادر زوزنی ) (از اقرب الموارد). مصدر به معنی شقاوة [ ش َ / ش ِ وَ ]. رنجه شدن . (ترجمان القرآن ). و رجوع به شقا و شقاوت و شقاوة شود. || برآمدن دندان پیش . (منتهی الارب ) (آنن...
-
زرع
لغتنامه دهخدا
زرع . [ زَ ] (ع مص ) کشت کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (ترجمان جرجانی ، ترتیب عادل بن علی ). کاشتن تخم را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).کاشتن کشاورز زمین را. (از ناظم الاطباء). کاشتن . (غیاث اللغات ). کشاورزی . برزگری . برزیگری . ...
-
شقاوت
لغتنامه دهخدا
شقاوت . [ ش َ / ش ِ وَ ] (از ع ، اِمص ) نکبت و خواری و بدبختی و پریشانی . (ناظم الاطباء). بدبختی . (غیاث اللغات ). شقا. شقاء. شقو. شقوت . شقوة. عسر.شدت . سختی . نکبت . بداختری . مقابل سعادت . خلاف سعادت .نقیض سعادت . مقابل نیک اختری . (یادداشت مؤلف ...