کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شقاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
شقاء
معنی
(ش ) [ ع . ] (اِمص .) سختی ، بدبختی .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
شقاء
فرهنگ فارسی معین
(ش ) [ ع . ] (اِمص .) سختی ، بدبختی .
-
شقاء
فرهنگ فارسی معین
(ش ) [ ع . ] (اِمص .) سختی ، بدبختی .
-
شقاء
لغتنامه دهخدا
شقاء. [ ش َ ] (ع اِمص ) شقا. بدبختی . (از ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) (دهار) (منتهی الارب ). نقیض سعادت . (از اقرب الموارد).- شقاء اصغر ؛ (اصطلاح احکام نجوم ) بدبختی کهین . مقابل شقاء اکبر و شقاء اوسط. (یادداشت مؤلف ).- شقاء اکبر ؛ (اصطلاح احکام نج...
-
شقاء
لغتنامه دهخدا
شقاء. [ ش َ ] (ع مص ) شقا. بدبخت شدن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (دهار) (المصادر زوزنی ) (از اقرب الموارد). مصدر به معنی شقاوة [ ش َ / ش ِ وَ ]. رنجه شدن . (ترجمان القرآن ). و رجوع به شقا و شقاوت و شقاوة شود. || برآمدن دندان پیش . (منتهی الارب ) (آنن...
-
شقاء
لغتنامه دهخدا
شقاء. [ ش َق ْ قا ] (ع ص ) مؤنث اَشَق ّ. (منتهی الارب ). مؤنث اَشَق ّ. مادیان دراز و گشاده دست و پا. ج ، شُق ّ. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || زن فراخ شرم . ج ، شُق ّ. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || دراز. (از اقرب الموارد). و رجوع به اَشَق...
-
جستوجو در متن
-
شقا
لغتنامه دهخدا
شقا. [ ش َ ] (از ع ، اِمص ) شقاء. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به شقاء در معنی اسمی شود.
-
شقا
لغتنامه دهخدا
شقا. [ ش َ ](از ع ، مص ) شقاء. بدبخت شدن . (ناظم الاطباء) (دهار) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). و رجوع به شقاء شود.
-
شق
لغتنامه دهخدا
شق . [ ش ُق ق ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَشَق ّ و شَقّاء. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به اشق و شقاء شود.
-
تُفْلِحُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
رستگار شويد( کلمه فلاح به معناي نجات از هر نوع بدبختي و شقاء است )
-
لَن تُفْلِحُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
هرگزرستگار نمی شويد( کلمه فلاح به معناي نجات از هر نوع بدبختي و شقاء است )
-
لَا يُفْلِحُ
فرهنگ واژگان قرآن
رستگار نمی شود( کلمه فلاح به معناي نجات از هر نوع بدبختي و شقاء است )
-
لَا يُفْلِحُونَ
فرهنگ واژگان قرآن
رستگار نمی شوند( کلمه فلاح به معناي نجات از هر نوع بدبختي و شقاء است )
-
شقاوة
لغتنامه دهخدا
شقاوة. [ ش َ / ش ِ وَ ] (ع مص )مصدر به معنی شقا و شقاء. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بدبخت شدن . (دهار) (المصادر زوزنی ) (منتهی الارب ). و رجوع به شقا و شقاء شود.
-
شقوق
لغتنامه دهخدا
شقوق . [ ش ُ ] (ع مص ) دندان شتر برآمدن . (تاج المصادر بیهقی ). دندان شتر برآمدن ، آن لغتی است از شقاء. || دندان بچه برآمدن . || برآمدن صبح . (از اقرب الموارد). و رجوع به شقاء شود.