کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شفوق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شفوق
لغتنامه دهخدا
شفوق . [ ش َ ] (ع ص ) شفیق و مهربان و رحیم . (ناظم الاطباء). شفیق . که بر اصلاح حال کسی آزمند باشد. (از اقرب الموارد). و رجوع به شفیق شود.
-
جستوجو در متن
-
عطوف
لغتنامه دهخدا
عطوف . [ ع َ ] (ع ص ) مهربان . عاطف . رؤوف . مشفق . گویند: رجل عطوف ؛ یعنی شخص شفوق و نیکوخلق و نیکوکار. (از اقرب الموارد). مهربان . (دهار). || قوس عطوف ؛ کمان که یکی از دو سر آن بر دیگری برگشته باشد. (از اقرب الموارد). || (اِخ ) نامی از نامهای خدای...